پشتِ پردۀ مذاکرات صلح

  • انتشار: ۱۸ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 109986

الف) یکی از سیاسیون و دولتمردانِ شیعه/هزاره روایت کرده است که در مذاکرات صلح قطر، روزی داکتر امین احمدی با لحنی نسبتاً جدّی در بارۀ رسمیّت مذهب تشیّع سخن رانده بود. پس از ختم مذاکرۀ دو هیأت در آن روز، رئیس هیأت طالبان در گفتگوی غیررسمی با علمای عضو هیأت دولت گفته بود: ما اینها [شیعیان/هزاره‌ها] را اصلاً مسلمان نمی‌دانیم؛ ولی اینها در بارۀ رسمییّت مذهب خود صحبت می‌کنند!
ب) به روایتِ همان سیاستمدار و دولتمرد، پیش از آغاز رسمی مذاکراتِ قطر، اغلب رهبران احزاب شیعه/هزاره، وارد تماس و ارتباطِ غیرعلنی با طالبان و خواستار مذاکره و گفتگو با آن گروه گردیده بودند؛ اما پاسخِ تحقیرآمیزِ طالبان به همه‌ی آنها این بود که ما نیازی به مذاکره با شما احساس نمی‌کنیم! و شما را در آن حدّ و اندازۀ نمی‌دانیم که جداگانه با شما مذاکره کنیم! هر وقت بر افغانستان مسلط شدیم، آنوقت در بارۀ شما تصمیم می‌گیریم!
از این دو روایت، نتایج ذیل را می‌توان استنباط نمود:

۱) ممکن است گروه طالبان در برابر امریکا و غرب و روسیه و ایران و … دستخوش تغییر یا تجدید نظر شده باشند؛ اما در برابرِ شیعه/هزاره، همان موضع خصمانه و کین‌توزانه‌ای ۲۵ سال پیش خود را حفظ کرده‌اند و کماکان آنها را مهدورالدم و شایسته‌ی نسل‌زدایی و قتل‌عام (مانند مزار و یکاولنگ و میرزاولنگ) می‌دانند؛

۲) متأسفانه دیدگاه و محاسبۀ طالبان در بارۀ ما، دقیق و صائب هم هست! ما نه قدرت نظامی به شمار می‌رویم و نه وزنه‌ای سیاسی. نه چرخ‌های اقتصاد و تولید و تجارت و ثروتِ کشور بر شانه‌های ما می‌چرخد و نه نبضِ فرهنگ و دانش و رسانه و قدرت نرم‌افزاری در دستان ماست. نه عنانِ جنگ را در اختیار داریم و نه سکانِ صلح را. نه امریکا و غرب روی ما حساب باز کرده‌اند و نه روسیه و چین و پاکستان و ترکیه و دیگر قدرت‌های شرقی. نه به شجاعی‌ها و علی‌پورها مجال جولان دادیم و نه در قوای مسلح دولتی، تصمیم‌گیرنده و فرمان‌دهنده هستیم.
پس طالبان چرا و به چه دلیل با ما مذاکره کنند؟ چرا و به چه دلیل ما را در قطار آدم به شمار آورند؟ آیا رهبران و سیاسیون ما جز رقابت منفی و تخریب و تضعیف همدیگر، کدام هنر و افتخار و شاهکارِ دیگری دارند که طالبان آنها را تهدید یا وزنه به شمار آورند؟ آیا جوانان ما جز هیاهو و وقت‌تلفی در شبکه‌های اجتماعی و نشر سلفی، کدام توان و هنر و افتخار و شجاعتی دارند که طالبان آنان را جدّی بگیرند؟

۳) منطق و استدلالِ شیعیان/هزاره‌هایی که از تشکیل ادارۀ موقت با مشارکت طالبان و عبور از جمهوریت و صلح و آشتی با آن گروه خونخوار دَم می‌زنند؛ برای این بندۀ نادان و کم‌توان واقعاً قابل درک و فهم و هضم نیست!

مسیح ارزگانی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *