کالبد شکافی لشکرکشی غنی در بهسود

  • انتشار: ۷ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 109130

در زمان تبلیغات ریاست جمهوری اشرف غنی با معاونت استاد دانش، کتباً تعهد داده شد که معضل کوچی ها از طریق گفتگو حل گردد؛ زمان گذشت و غنی رئیس جمهور شد اما معضل کوچی ها هم چنان لاینحل باقی ماند و افراد مسلح زیر نام کوچی وارد منطقه هزاره‌جات می‌شدند و کسی هم نبود از جان و مال مردم دفاع کند و از حکومت مرکزی نیز امید مردم قطع شده بود؛ مردم درک کردند که تا خودشان از خود دفاع نکنند، حکومت و هیچ ارگان دیگری از آنها دفاع نخواهد کرد لذا تشکیل یک نیروی مردمی برای دفاع مشروع، یک امر واجب و لازم بود که نیروی مقاومت به وجود آمد.

در حال حاضر، صدها گروه مسلح غیر مسئول در سراسر کشور وجود دارند که آزادانه سلاح حمل می کنند و بدون هراس از حکومت مرکزی گشت و گذار می نمایند و مثال واضح این مورد، طالبان و گروه های منتسب به حکمتیار و بقیه ملیشه های جهادی است؛ گروه های مثل طالبان که عملا و علنا علیه دولت و نظام جمهوری اسلامی افغانستان، اسلحه بر دوش گرفته اند و تهدید فوقِ جدی بر ضد حکومت و نظام شمرده می شوند و به اعتراف حکومت، تا حال بیشتر از چهل و پنج هزار نظامی را طالبان به شهادت رسانیده اند… اما جبهه مقاومت در بهسود به رهبری علی‌پور، کوچکترین تهدیدی علیه حکومت و نظام نیست و برخاسته از نیازهای جانی و مالی مردم منطقه بوده و با این وجود، پرسش کلیدی این است که چرا دولت دیوار کوتاه تر از جبهه مقاومت (هزاره ها) نمی بیند و با تمام قوا می خواهد جبهه مقاومت را از بین ببرد؟

در جواب این پرسش احتمالات چندی مطرح است که بر سبیل قضیه مانعه الخلو می‌تواند هدف دولت را مشخص نماید.

۱ – تعصب قبیلوی و قربانی همیشگی هزاره ها

در طول حکومت های قبیله‌ای – شاهی یا جمهوری – غیر از تبار حاکم مخصوصا هزاره ها، همه محکوم و مجرم بودند و نظام حاکم دنبال بهانه می گشتند با کوچکترین بهانه ای، دست به قتل عام ها می زدند و از کله مردم مظلوم، منارها درست می کردند و مذهب و نژاد یکی از بهانه هایی بود که قربانی زیادی را هزاره ها متحمل شدند و در زمان مردم سالاری همین سنت و آیین تباری و همان دستگاه اختناق، به شکل دیگری در حال اجراست هنوز هم اقتصاد در دست یک قبیله است هنوزهم ادارات کلیدی مخصوص یک قبیله است هنوزهم تبعیض و تعصب به طور وحشتناکی وجود دارد.
در چند سال حکومت غنوی، قربانی اصلی هزاره ها بوده اند قتل عام های سیستماتیکِ دهمزنگ، مسجد صاحب الزمان و مراکز آموزشی همه نشان گرِ آن است هنوزهم تعصب قبیلوی وجود دارد اما به نوع و طرز دیگری اجرا می گردد.
لشکرکشی در بهسود و مشخصا علیه جبهه مقاومت، می تواند تداعی گرِ همان سنت نیاکان غنی باشد و برای هزاره ها هشدار دهد که هر نوع تحرک خارج از فرمان غنی، جرم نابخشودنی است. از طرفی همه به شمول غنی میدانند که علی پور و نیروی مقاومت، یک جریان شخصی و گروهی خاصی نیست بلکه جبهه مقاومت، آیینه تمام نمای هزاره هاست و برای دفاع از کل هزاره ها تشکیل شده است و نمی توان گفت لشکرکشی، علیه یک شخص است.

۲ – هراس آمریکا و متحدان منطقه اش از قدرت‌مند شدن جبهه مقاومت:

چنان که گفته شد، تشکیل جبهه مقاومت فقط برای نیازهای جانی و مالی مردم بوده و مردم هم کمک های شان را از این جبهه دریغ نکردند و واضح است که هیچ وابستگی خارجی ندارد؛ در این اواخر که بیشتر نیروی مقاومت سر زبانها افتاد، برخی افراد و رسانه های داخلی وابسته به خارج، نیروی مقاومت را برچسب ایرانی زدند و گفتند ایران در صدد تشکیل فاطمیون در افغانستان است و طبیعی است که آنها ضربه ای بزرگی از فاطمیون در سوریه خورده بودند و لذا با اتهام جبهه مقاومت به ایران، خواستند به هر طریقی این جبهه را تضعیف نمایند که در اول اتهامِ جبهه مقاومت، از طرف رسانه ای ماهواره ا ی فارسی زبانِ ایران اینترنشنال، وابسته به آل سعود کلید زده شد و حتی در چند روز نیز پروپاگندا کردند که هلیکوپتر حکومت توسط موشک ایرانی سقوط داده شده است… همه این ها نشان میدهد که آمریکا و متحدان منطقوی با هراسی که از تیپ فاطمیون دارند، نمی خواهند هیچ گروه و حزبی قدرت مند شیعی در افغانستان شکل بگیرد و از طرفی هم میدانند که ایدئولوژی شیعی، همواره مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران و ابرقدرت هاست؛ حکومت اشرف غنی مطیع و فرمان بردار مطلق آمریکاست و فرمان کاخ سفید را بدون چون و چرا اجرا می کند و لذا با یک سناریوی ساختگی و اسقاط هلیکوپتری که بیشتر آنها نیز هزاره ها بودند خواستند هزاره ها را در برابر هزاره ها قرار دهند.

۳ – صاف کردن جاده برای نظام بعدی

کمی قبل از حمله آمریکا در افغانستان، برخی موانع از راه آمریکا برداشته شد و هیچ کسی هم گمان نکرد که کار استخبارات امریکایی بوده از جمله ترور احمدشاه مسعود که از موانع جدی سر راه آمریکا و ناتو بود و با مهارت خاصی او را از سر راه شان برداشتند و حاله زمزمه تحمیل نظام طالبانی و نیمه طالبانی با پشتیبانی آمریکا در راه هست، طبق سنت استعماری خودشان می خواهند هر نوع موانع احتمالی که احساس می کنند در مقابل آنها وجود داشته باشد را بردارند که از این موانع احتمالی، نیروی جبهه مقاومت است.

علی ظفر یوسفی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *