مبداء رنسانس فکری و بستر تحول انسانشناختی ـ دینشناختی در فضای فقهی اسلامی
- انتشار: ۱۷ حوت ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 108060
آیا میتوان این سخنان آیت الله سیستانی را مبداء رنسانس فکری و بستر تحول انسانشناختی_دینشناختی در فضای فقهی اسلامی قلمداد کرد؟ (از انسان تابع دین و مذهب به انسان صاحب دین و مذهب)
آیت الله سیستانی چند سال پیش در گفتهای، اهلتسنن را نفس و جان خود (شیعه) دانسته بود. او اکنون، انسان مسیحی را نیز جزئی از انسان مسلمان و مسلمان را جزء انسان مسیحی دانسته است.
بهنظر میرسد این تعابیر، از سوی یک مرجع دینی (فقهی) مسلمان در سطح آیت الله سیستانی، نو و مبتنی بر یک تحول شناختی در این فضا باشد.
پیشتر جدیترین کاری که در جهت ایجاد صلح و همدلی صورت گرفته بود، تقریب بود که از سوی مراجع دینی الازهر و قم بنیادگذاری شد و آن هم صرفا بین مذاهب اسلامی.
تفکر تقریب در عین آثار مثبتی که داشت و میتواند داشته باشد، اما همچنان بر مذهب و باور، تاکید کرده و انسان را در پرتو مذهب و باورش تعریف میکند. به بیان دیگر در تفکر تقریب مذهبی، سخن از انسان مستقل نیست؛ بلکه سخن از مذهب است که انسان، تابع و وابستهی آن است. این مذهب است که باید با مذهب دیگر دور یا نزدیک شود.
اما در سخنان اخیر آیت الله سیستانی، محور سخن، انسان است و نه مذهب و دین او. این انسان است که جان انسان دیگر یا جزء از اوست و دین و مذهب در پرتو وجود انسان وجود مییابد.
.
این سخنان تازه این فقیه نوآور، اگر دوام و بسط یابد، یقینا نتایج خوبی را بههمراه خواهد داشت.
علی فائق
نظرات(۰ دیدگاه)