بهسود؛ از فرصتهای مردمی تا چالشهای رهبری!
- انتشار: ۱۴ دلو ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 105968

فاجعهای غمبار و المناک بهسود، برای همهی این مردم بویژه برای خانوادههای شهداء و مجروحین دردناک بود.
برای همه دردناک بود چون دولت ناسپاس در قبال نعمت همکاری این مردم با نظام، اوج کفران را به نمایش گذاشته از یک طرف این مردم را بیش از پیش ناامید نمود و از طرف دیگر نظام و کشور را دچار بحران کرد؛ آن هم در شرایط حساس کنونی که گفتگوهای صلح وارد مراحل حساس میشود.
برای خانوادههای شهداء و مجروحین دردناک بود چون برخیها عزیزانشان را از دست دادند و برخیهای دیگر برای مدت نامعلومی ناگزیر اند شاهد درد و رنج عزیزانشان باشند که واقعا طاقت فرساست.
اما همین فاجعه در عین دردناک بودن، در شرایط حساس فعلی باعث بیداری و انسجام بیسابقهای این مردم شد. این مردم از بامیان باستان تا سرزمین مولوی و سنایی و هماهنگ با تمام نقاط مرکزی هوشیارانه گام برداشتند و با حمایتهای آگاهانه از مردم بهسود و آرمان شهداء، فهماندند که برای این مردم هزاره و سید، بلوچ و قزلباش و امثال آنها معنا ندارد؛ آنچه برایشان مهم و معنادار است سرنوشت مشترک و هویت فرهنگی میباشد؛ این یعنی حمایت از درخت تنومند هزاره فرهنگی؛ این یعنی نه گفتن به القائات شیطانی اختلاف افکنان نژادی، حزبی و سمتی؛ این یعنی پژواک سروش وحدت الهی در شرایط حساس کنونی و این یعنی پیروزی آبرومندانه در امتحان سخت الهی؛ که قطعا پیامدهای خونهای پاک شهدای عزیز است.
پس در این شرایط سرنوشتساز، شهدای عزیز با جان دادن و مردم آگاه با خوب عمل نمودن و پیروزی در این امتحان سخت، فرصتهای حیاتی را در اختیار مدعیان رهبری قرار دادند و فرصت ساز شدند.
حالا نوبت سران است که در این مقطع مهم زمانی، از این فرصتهای هوشیاری و انسجام تاریخی، که پیامدهای خون شهداء است، چگونه محافظت میکنند؟
مدعیان رهبری بپذیرند که تاکنون با صدور بیانیههای پراکنده و متضاد و با نگرفتن تصمیم مشترک روشن، بد عمل نموده اند. اما بدانند که در قبال فرصتهای تاریخی که خون شهداء و هوشیاری مردم در جلو رویشان گذاشته است، دو راه بیشتر ندارند؛ یا همانند گذشته انحصارگرایانه و با دامن زدن به تعصبات کر و کور نژادی و حزبی، درپی مصادره خون شهداء و بهرهبرداری سیاسی باشند و فرصتهای حیاتی را به چالشهای مرگبار تبدیل نمایند که سر انجام همه بازنده خواهند بود و یا اینکه از گذشته عبرت گرفته با انسجام و تصمیم مشترک، درپی فصل جدید سیاسی باشند. پس حالا این رهبران است که پیامدهای خون شهداء را ضرب صفر میکنند یا قدر دانسته از آن در راستای اقتدار و عزت این مردم بهره میبرند.
نکته مهمی را که همه و از جمله رهبران باید به آن دقت نمایند اینکه شرایط فعلی بسیار خطرناکتر از دههی هفتاد است و فرصت فعلی فرصت استثنایی. این بار اگر در صورت آمدن دولت موقت کمی خطا نمایند، شاید نه دهها سال بلکه تا یک قرن و بیش از آن باید خفت و ذلت را تجربه نماییم.
خلاصه در فاجعه غمبار بهسود از برکت خونهای پاک شهداء و با هوشیاری مردم فرصت مردمی رقم خورد و حالا نوبت چالشهای رهبری است که سران چه خواهند نمود!
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)