پیام و پیامد «همبستگی» فوقِتصوّر مردم را درک کنید!
- انتشار: ۱۳ دلو ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 105911

هزارهها از هر طیف و جناح و گرایش و صنف و جنس و سن، به طرز شگفتانگیزی بر حمایت از «جبهۀ مقاومت مردمی» اجماع و اتفاق کردهاند و چنین وفاق و اجماعی در تاریخ این مردم بیسابقه است.
مردمی که حتی در عصرِ یورش و نسلکشی عبد الرحمن، دچار چند دستهگی و در غرب کابل دچار دو دستهگی بودند؛ اکنون یکدست و یکصدا، پشتِ جبهۀ مقاومت و سنگردارانِ ضد ترور و تکفیر و فاشیزم، ایستادهاند.
این همبستگی و همصدایی بیپیشینه، نه به دلیل نبوغ یا تهوّر علیپور است و نه به دلیلِ قدرت و قوّت جبههی مقاومت مردمی؛ بلکه علت اصلی آن ناامیدی و سرخوردگیِ مطلق هزارهها از دولت و جامعۀ جهانی است. آنان با چشمانِ غیرمسلح مشاهده کردهاند که طی بیست سال گذشته، بیشمار انسانِ شیعه/هزاره در جلریز، کُندیپشت، قیاق، میرزاولنگ، قرهباغ و غور در سکوت و گمنامی «سلاخی» و قربانی شدند؛ اما دولت و جامعۀ جهانی و نیروهای خارجی فقط تماشا و مماشات کردند و دستِ جلادان و قصابان را در زجر و زنجیر و قتل و جرحِ این مغضوبان زمین، باز و آزاد گذاشتند.
از این بیتفاوتی و بیمسئولیتی حکومت و قوای خارجی، هزارههای بیپناه به این جمعبندی رسیدند که در جنگلِ تنازع بقاءِ افغانستان تا زمانی که خود سلاح نگیرند و از موجودیتِ در حال نابودی خود دفاع نکنند؛ سریالِ کشتار سیستماتیک هزارهها هیچگاه متوقف نخواهد شد
بر پایهای آنچه گفته آمد، بخشی از جوانانِ این مردم هرگز به میل و انتخاب خود، تفنگ را بر قلم ترجیح ندادهاند؛ بلکه بیاعتنایی و بیتفاوتی حکومت و قدرتهای خارجی نسبت به کشتارِ مدنیترین ساکنان این سرزمین، کارد را به استخوان آنان رساند و ناگزیر سنگر را بر مکتب و دانشگاه ترجیح دادند.
حکومت، طالبان، حلقات فاشیستی و قدرتهای خارجی اگر «پیام» این همبستگی بیسابقهی هزارهها در حمایت از «مقاومت مردمی» را درک نکنند و قطارِ سرکوب و کشتارِ هدفمندِ این مردمِ آرام و صلحدوست و مدافعِ جمهوریت را متوقف نسازند؛ باید منتظر گسترش جبهۀ مقاومت و تشکیل هستههای «مقاومت مردمی» در درّهصوف و قرهباغ و قیاق و سرپل و غور و دایکندی نیز باشند.
مسیح ارزگانی/ خبرگزاری اطلس
نظرات(۰ دیدگاه)