اگر داعش و طالب نیست، پس چه کسی است؟
- انتشار: ۶ جدی ۱۳۹۹
- سرویس: امنیت و حوادثدیدگاه
- شناسه مطلب: 102483
حجم و نوع ترور ها در افغانستان در روزهای اخیر، دستخوش تغییرات زیادی شده است.
عملیات های تروریستی، از عملیات های کور انتحاری، به عملیات های هدفمند و برنامه ریزی شده که عامل انتحاری ندارند، تغییر شکل یافته اند.
به جز حادثه بامیان که افراد عادی کوچه و بازار، هدف ترور بودند (البته آنجا هم عامل انتحاری وجود نداشت و مواد انفجاری در محلی جا سازی شده بودند ) بقیه موارد طی یک ماه گذشته، غالبا شامل هدف قرار دادن افراد خاص بوده است.
نکته مشترک این ترور ها اینست که هیچ گروه و جریانی (حتی داعش) مسئولیت آن را به عهده نمیگیرند.
در واقع این اتفاقات به گونه ای رقم میخورد که نشان می دهد که حتی روح گروههای تروریستی همچون داعش و طالب، از طراحی این رویدادها مطلع نیستند.
ترور ها، نشاندهنده این است که تروریست ها، دارای اطلاعات کافی در مورد اهداف خود هستند و دسترسیهای اطلاعاتی آنها بالاست.
همچنین سطح دسترسی های آنها برای جاسازی مواد انفجاری و نیز انتقال آنها، در سطحی بالاست.
هدف هایی هم که برای این ترور ها انتخاب شده اند، کاملا هدفمند و هوشمندانه انتخاب شده اند و دارای یک ویژگی مشترک هستند.
ویژگی مشترک کسانی همچون یما سیاوش، یوسف رشید، فرشته کوهستانی و افراد دیگری که در روزهای گذشته به قتل رسیدند – حتی افراد عادی که در بامیان هدف حمله قرار گرفتند – این بود که همگی از کنشگرانی بودند که هم با پروسه صلح آمریکایی با طالبان تا حد زیادی مخالف بودند، و هم امکان تاثیر گذاری بر افکار عمومی در جهت نپذیرفتن صلح یک طرفه تحمیلی را داشتند.
خوب، اکنون این سوال مهم قابل طرح است که چه کسی، از کشتن روزنامه نگاران و فعالان صاحب نام جامعه مدنی و نیز کسانی که به عنوان مدنی ترین مردم افغانستان شهره اند سود می برد؟
آیا طالبان، این قتل ها را انجام دادهاند؟
آیا داعش، پشت سر قضیه است؟
آیا کسانی در داخل حکومت، در ترور ها دست دارند؟
یا اینکه گزینه دیگری، پس پرده طراحی و اجرای این ترورهای حساب شده است؟
پاسخ دادن به این سوال، شاید سخت به نظر برسد، اما با کنار هم گذاشتن برخی شواهد، شاید بتوان پاسخی برای آن پیدا کرد.
در قدم اول، میخواهم بگویم که از نظر من، داعش و طالبان، به دلایل زیادی، در این قتل ها دست ندارند.
داعش، از نفوذ استخباراتی چندانی در مراکز امنیتی حکومت برخوردار نیست. توان لوجستیکی داعش هم آنقدر نیست که بتواند این حجم گسترده از اقدامات را در در بازه زمانی کوتاه و در یک جغرافیاینسبتا وسیع، طراحی و اجرا کند.
داعش در جغرافیایی همچون بامیان، با آن امنیت مثال زدنی اش، هرگز نمیتواند عملیاتی با آن حجم و کیفیت انجام دهد.
طالبان هم در شرایطی که در سایه لطف آمریکا، خود را از همیشه به ارگ نزدیکتر می بینند، بیش از آنکه نیازمند ارعاب مردم باشند، به جلب رضایت آنها نیاز دارند.
طالبان، نیک میدانند که با کشتن غیر نظامیان، چیزی جز نفرت مردم برای خود نمیخرند و تا زمانی که زمام امور را به دست نگرفته اند، بعید است که اقدامات تروریستی علیه افراد خاص را در دستور کار خود قرار دهند
علاوه بر آن، آمریکا متعهد شده تا قدرت را در اختیار طالبان بگذارد، بنابراین دلیلی وجود ندارد که زحمت کشتن غیر نظامیان را به خود بدهد.
بنابراین، تصور دست داشتن داعش و طالب در اقدامات تروریستی اخیر، ساده لوحانه است.
اما فعلا این گزینه که افرادی از داخل حکومت در ترورها نفش داشته باشند، علی الحساب روی میز است.
اما اکنون باید پرسید که چرا باید کسانی در داخل حکومت، در نقش تروریست ظاهر شوند؟
لازم است توضیح دهم وقتی که میگویم افرادی از داخل حکومت ممکن است در این ترورها دست داشته باشند، منظورم این نیست که حکومت، پشت پرده این ترورهاست. بلکه میخواهم بگویم تروریست هایی در چهارچوب حکومت حضور دارند که هم دسترسی های فوق العاده بالایی به امکانات نظامی دارند، هم اختیارات کافی برای جابجایی این امکانات دارند، و هم از مقامات رسمی حکومت فرمان نمیپذیرند، هم عضو داعش و طالبان نیستند و هم برای ترور و کشتن آدمها، برنامه و طرح و توان اجرا دارند.
تامین و حفظ امنیت عمومی، در شرایط کنونی، اصلی ترین ضرورتی است که حکومت برای حفظ بقای خود و حفظ پشتیبانی مردم از خود به آن نیازمند است.
بنابراین باید پذیرفت که حکومت، تمام تلاش خود را برای حفظ امنیت شهروندان به کار گرفته است.
اما ترورهایی که در حال انجام است، به گونه ای است که نهاد های امنیتی نیز توان برخورد و مقابله با آن را ندارند.
شاید اکنون بپرسید که این افراد که هم در داخل حکومت هستند و هم حکومت، توان ریشه کن کردن آنها را ندارد، چه کسانی هستند؟؟
پاسخ این پرسش مهم را به تازگی وبسایت «انترسپت» (The Intercept) در مقاله ای مفصل مشخص کرده است.
این پایگاه اطلاع رسانی در مقاله ای که لینک آن را در پایان همین مطلب به اشتراک خواهم گذاشت، از وجود یک گروه شبه نظامی آموزش دیده معروف به گروه «۰۱» که توسط سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در سال ۲۰۱۸ ایجاد شده خبر داده است.
بر اساس اطلاعات این پایگاه، این گروه توسط سازمان سیا جهت انجام ترور های هدفمند ایجاد شده و تا کنون دهها مورد عملیات در افغانستان انجام داده است.
مقاله، به سوابق سازمان سیا در راه اندازی چنین گروههایی در آمریکای لاتین، فیلیپین، کلمبیا، السالوادور، هندوراس، ویتنام و عراق نیز اشاره مفصلی کرده است.
سازمان سیا چنین نیرویی را در افغانستان نیز از طریق آموزش و تامین نیروهایی از بومیان مناطق مختلف افغانستان ایجاد کرده است.
این گروه، مطابق با برنامه های که سازمان سیا برایشان طراحی میکنند، افراد و یا اهداف خاصی را مورد هدف قرار میدهند.
بر اساس مقاله مذکور، این جوخه مرگ، واکنشی برای سرکوب کردن جنبش های مستقل ضد استکباری و از پای درآوردن کسانی است که سازمان سیا تصور میکند میتوانند مانعی در مسیر تطبیق پروژه های آمریکا باشند.
اکنون آمریکا و طالبان، توافق نامه ای امضا کرده اند که براساس آن، طالبان متعهد شده اند منافع آمریکا را با خطر مواجه نسازند و در مقابل، آمریکا شرایط را برای واگذاری قدرت به آنها فراهم کند
طبیعیست که اصحاب رسانه و مطبوعات، فعالان حقوق زنان، فعالین جامعه مدنی، کسانی که بر انتخابات نظارت میکنند و طرفدار نظام های دموکراتیک هستند و خلاصه هرکسی که با امارت طالبان مشکل دارد، میتواند مانعی بر سر اجرای توافق آمریکا و طالبان تلقی شود.
این دسته افراد، در صدر لیست ترور های این گروه قرار خواهند گرفت.
با این حساب، هر چه پیشتر برویم، احتمالا آدمهای بیشتری، به دستور سیا و به دست این گروه ترور، به خاک سرد قبرستان سپرده خواهند شد.
برای دانستن اطلاعات بیشتر در مورد این جوخه ترور، اینجا را کلیک کنید.
ترجمه فارسی مقاله را نیز در این لینک بخوانید.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)