یادداشت/ روسیه و طالبان
- انتشار: ۲۶ حمل ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیتیتر 2
- شناسه مطلب: 20946
موردی روسیه و پشتونها
نشست دیروز در مسکو نشان داد که روسیه به حضورش در افغانستان مصمم است. این نشست در حالی برگزار شد که همزمان، گزارشهایی از حضور میدانی روسها در مناطقی از افغانستان و پاکستان نیز حکایت دارد.
اسدالله شیرزاد فرمانده حوزه 303 پلیس افغانستان هفته گذشته مدعی شد که جنرالهای روسی و پاکستانی در مراکز آموزشی طالبان، دیده شده اند. همزمان با این، پنجشنبه 17 حمل، مقامات امنیتی پاکستانی اعلام کردند که معاون ستاد ارتش روسیه به پاکستان سفر کرده و از مناطق قبایلی این کشور بازدید کرده است. با توجه به این تحولات، لازم دیده شد که چند جملهای درباره حضور مجدد روسیه در قضایای افغانستان با محوریت پشتونها نگاشته شود. البته نوشته حاضر، صرفاً یک یادداشت سیاسی است که دیدگاه اجتماعی به حوادث ندارد.
تحولات پنج دهه اخیر در افغانستان علاوه بر این که روابط این کشور را با جامعه جهانی متحول کرد، سیاست کشورهای خارجی را نیز در قبال افغانستان ضمن رابطه مرکز به مرکز، به رابطه مرکز به محور نیز تغییر داد. در طول این سالها علاوه بر این که کشورهای خارجی با دولت مرکزی در کابل رابطه داشته اند، با گروههای قومیتی نیز بدون ارتباط نبوده اند.
شوروی سابق در نیمه اول دهه پنجاه شمسی، علاوه بر این که با نظام شاهی و جمهوری داوودخان رابطه دیپلماتیک داشت، با حزب دموکراتیک خلق افغانستان با محوریت پشتونها نیز ارتباط دوستانه برقرار کرده بود که پس از کودتای هفت ثور سال 1357 بیش از پیش تقویت گردید. مسکو از آغاز بازی بزرگ تاکنون همواره کوشیده است که پشتونها را از خود در افغانستان راضی نگهدارد. روسها پیوسته در تلاش بوده و هستند تا با برقراری رابطه با ایدئولوژی پشتونیسم در افغانستان، از این جریان که بر دو سوم خاک پاکستان ادعای ارضی دارد و در خود افغانستان خواهان روی کار آمدن یک دولت مطلق پشتونی است، حمایت کند. روسیه نه تنها در صدد تحکیم روابط با پشتونهای افغانستان بوده و هست بلکه این تلاشها تا مناطق قبایلی پاکستان نیز امتداد یافته است. در گذشته حزب «عوامی نیشنل» پاکستان بهترین روابط را با شوروی سابق داشت که در حال حاضر نیز رهبران این حزب با روسیه بدون ارتباط نیستند.
پس از سقوط طالبان در افغانستان و به میان آمدن دولت موقت، روسیه در صدد حمایت از این دولت برآمد و فعالیتهای کنسولی خود را در کابل توسعه داد. در حال حاضر روسها از دیدگاه استراتژیک مخالف حضور درازمدت امریکا در افغانستان هستند اما در بُعد تاکتیکی در زمینه استقرار یک دولت اولتراناسیونالیسیتی پشتون در کابل با واشنگتن اختلافی ندارند. حمایت نظامی مسکو که در چندین نوبت در سال 2016 از دولت اشرف غنی صورت گرفت، در همین راستا انجام شد.
با وجود آن که در ظاهر به نظر میرسد روسیه در زمان جنگهای داخلی در نیمه اول دهه هفتاد شمسی حالت انفعالی در افغانستان داشت اما بازهم مسکو از حوادث به دور نبود. ائتلافی که دوستم در آن زمان با حزب اسلامی با محوریت پشتونها انجام داد، بدون هماهنگی با روسیه صورت نگرفت.
همچنین روسیه در حال حاضر با پشتونهای ملیگرای افغانستان که در خارج بسر میبرند، روابط بسیار گرمی دارد. این پشتونها عمدتاً اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان هستند. از نظر قومی بیشتر این خلقیها، غلجی و از تبار احمدزی اند و با دولت وحدت ملی به ویژه رئیس جمهور نیز بیارتباط نیستند. شماری از آنها نیز در مجتمع تجاری هتل «سوستوپل» در مسکو به تجارت مشغول اند.
به هرحال، در حال حاضر روابط روسها با طالبان به چند دلیل برقرار شده که در اخیر به آنها اشاره میشود. در زمان حاکمیت طالبان نمایندگان روسیه و طالبان در اسلام آباد مذاکراتی را انجام دادند. در آن زمان مدیر میز روسیه در وزارت خارجه این کشور گفته بود که مسکو چندین بار تلاش کرد تا روابط خود را با طالبان بهبود بخشد. نمایندگان روسیه در سال 1997 در اسلام آباد به طالبان توصیه کرده بودند که با مخالفان خود مذاکره کنند. از همه مهمتر، زمانی که نمایندگان چچن سابق به کابل آمدند، روسها در اسلام آباد از طالبان خواستند که به حاکمیت ارضی روسیه احترام بگذارند. دو روز پس از حمله موشکی آمریکا به افغانستان در سال 1998، سفارت افغانستان در امارات به کابل اطلاع داد که روسها تصمیم دارند هیئتی را به سرپرستی «الکساندر اوبلوف» به کابل اعزام کرده تا سفارت روسیه را مجدداً در این شهر فعال کنند. سفارت افغانستان در اسلام آباد نیز این خبر را به کابل گزارش داد اما سفر هیئت روسی به افغانستان صورت نگرفت.
در آن زمان روسها بیشتر از ناحیه گروههای افراطگرا در آسیای مرکزی، قاچاق مواد مخدر و به رسمیت شناخته شدن چچن توسط طالبان، نگران بودند. بنابر این روسها تمایل داشتند که با طالبان رابطه برقرار کنند. به رغم آن که روابط روسیه و طالبان در دوره حاکمیت این گروه خراب بود اما با این وجود بازهم تماسهایی بین مسکو و طالبان صورت میگرفت که آزادی خدمه هواپیمای روسی که توسط طالبان در قندهار به زور نشانده شده بود، از این جمله بود. البته در سال 2000 میلادی که طالبان چچن را به رسمیت شناختند، ارتباط بین مسکو و طالبان به کلی قطع شد.
پس از سقوط دوره طالبان، تماسهایی بین این گروه و روسیه در سال های 2006 و 2007 انجام شد که بیشتر روی جلوگیری از قاچاق مواد مخدر به آسیای مرکزی متمرکز بود. زمانی یکی از خلبانان روسی توسط طالبان در سال 2013 دستگیر شد، «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان، مذاکراتی را با طالبان آغاز کرد که پس از یک سال گفتگو، خلبان روسی آزاد شد. با این وجود در آن زمان روابط طالبان و روسیه خیلی هم گرم نبود.
ظهور داعش در عراق و سوریه، منافع روسیه را در آسیای مرکزی تهدید کرد. به همین خاطر مسکو حمایت خود را از رژیم بشار اسد افزایش داد که در دو سال گذشته به حملات هوایی روسیه به مواضع داعش در سوریه نیز منجر شده است. در همین راستا، سران روسیه از یکسال بدینسو در خصوص حضور داعش در افغانستان هشدار داده و هرازگاهی اظهار نظرهایی نیز در این باره داشته اند.
از طرف دیگر، طالبان در آغاز با داعش رفتار بسیار محتاطانه داشتند اما زمانی که تعدادی از سران طالبان به داعش پیوستند و برخوردهای مسلحانه بین طالبان و داعش آغاز شد، طالبان به صورت رسمی نامهای به ابوبکر البغدادی فرستادند. داعش در پاسخ به نامه طالبان، واکنش شدید نشان داد که این امر باعث شد فاصله بین طالبان و داعش بیش از پیش زیاد شود.
روسیه در یک سال گذشته با استفاده از این موقعیت، تلاشهایی را برای نزدیک شدن به طالبان آغاز کرده است. به رغم آن که تاکنون به صورت رسمی دیدار مقامات روسیه با طالبان تایید نشده اما بر اساس اظهارات نماینده روسیه در امور افغانستان، رابطه مسکو با طالبان، به خاطر خطر داعش صورت گرفته است.
البته طالبان نیز دو روز پیش یعنی در 13 اپریل در بیانیهای که منتشر کردند، رابطه با روسیه را رد نکرده اند. در بیانیه تصریح شده است که این گروه «تفاهم سیاسی با جهتهای ذیدخل را یک ضرورت ملی میپندارد.»
در حال حاضر تماسهای مسکو با طالبان از 4 حالت خارج نیست، گزینه اول همان است که نماینده روسیه در امور افغانستان، خطر داعش را عامل تماس مسکو با طالبان عنوان کرده است. گزینه دوم شامل اعلام حضور روسیه در قضایای افغانستان است. گزینه سوم اتخاذ سیاست تهاجمی مسکو در برابر سیاستهای امریکا در منطقه است. حالت چهارم نیز تکیه روسیه بر ساختار قومی طالبان است. این گزینهها هر کدام برای مسکو حایز اهمیت است اما از گزینه آخری نباید به راحتی عبور کرد. روسیه از قدرت و نقش پشتونها در افغانستان آگاه بوده و طالبان را نماد و نماینده این قومیت میداند. بنابراین، مسکو علاوه در نظرداشت سه مورد اول، به گزینه چهارم توجه خاصی دارد.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)