چرخه ناساز فشار بر مهاجرین افغانستانی

  • انتشار: ۱۴ سنبله ۱۴۰۳
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 193182

افزایش حجم مهاجرت افغانستانی ها در سه سال حکومت طالبان، چیزی حدود دو برابر چهل و سه سال قبل از آن بوده است.

در تمام چهل و سه سالی که حرف از جنگ و ناامنی و کشته شدن و بی‌عدالتی است، آنقدر آدم از آن وضعیت نگریخته که در سه سال حکومت مثلا امن طالبان گریخته است.

افزایش تعداد مهاجرین ساکن در ایران از حدود سه میلیون نفر در سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱ میلادی) به حدود هشت میلیون نفر در سال ۱۴۰۲ (۲۰۲۳ میلادی)، واقعا بهت آور و خیره کننده است.

مسأله ساماندهی مهاجرین ساکن در ایران، یک اتفاق لازم و مطلوب است که هم مهاجرین خواهان آن هستند و هم متولیان امر در ایران را در رفع نگرانی‌های مختلف شان یاری می‌دهد.

اما آنچه که اکنون بر سر مهاجرین در ایران می آید، هرچیزی هست جز ساماندهی.
آخر در کجای دنیا، مهاجرت  را با قطع ناگهانی و بدون اطلاع قبلی کارت بانکی و سیمکارت موبایل، ساماندهی میکنند؟

در ایران، هیچ حساب بانکی، بدون اسناد اقامتی معتبر افتتاح نمی‌شود و هیچ سیمکارتی، بدون ثبت کامل مدارک هویتی مالک، فعال نمی‌شود.

برای من قابل فهم نیست که دقیقا چه منطقی پشت سر این اعمال محدودیت های آزار دهنده نهفته است با انکه گاه، صدمات جبران ناپذیر آن بر انسانهای مظلوم گرفتار در بیمارستان یا جاهای دیگر، خبرساز هم شده است.

افزایش حجم مهاجرت مردم افغانستان به سمت ایران، بیش از انکه برای ایران و ایرانی ها نگران کننده باشد، برای خود افغانستان فاجعه خلق میکند. بنابراین بعید میدانم که عقلا، مهاجرت از افغانستان را امری نیکو بدانند، اما در عین حال نمیشود ناچاری های روز افزون مردم در ان سرزمین محنت را نادیده گرفت.

تقریبا نه ماه پیش، در یادداشتی با عنوان «منبع تهدید» که پس از انتشار در خبرگزاری اطلس، روزنامه‌ جمهوی اسلامی هم آنرا منتشر کرد، به موضوع استفاده ابزاری ایران و پاکستان از مهاجرین به عنوان یک ابزار فشار، نکاتی را بیان کردم.
ان یادداشت، دقیقا پس از سفر مقامات امنیتی ایران به اسلام آباد و آغاز طرح اخراج گسترده مهاجرین از ایران و پاکستان نوشته بود.

از آن زمان تا کنون، پاکستان، پشتون های آن سوی دیورند را به قصد اسکان دائمی در افغانستان و تغییر بافت جمعیتی در مناطق مختلف افغانستان راهی این سوی دیورند کرده تا پروژه قوش تپه با موفقیت به سرانجام برسد و ایران هم کسانی را  اخراج کرده که از بد حادثه و از ظلم طالبان فراری شده اند و دست شان از آسمان و پایشان از زمین کوتاه است و البته باز در بین همین مهاجرین، کسانی هم هستند که عنوان بزرگترین گروه سرمایه گذاران خارجی در ایران را به خود اختصاص داده اند.

به گفته مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران، آمار رسمی اخراج مهاجرین افغانستانی از ایران، قریب به یک میلیون نفر شده و این روزها، طرحی هم در دست نمایندگان مجلس ایران در حال بررسی است که اگر تایید شود، دولت ایران موظف میشود سالانه ده درصد از جمعیت مهاجرین افغانستانی در ایران را بکاهد و محدودیت های متعددی هم بر حضور و زندگی و کار بافی ماندگان وضع کند.

به گمان من، طالبان، در سرعت یافتن روند مهاجرت به ایران، به گونه عامدانه نقش دارند و از عنصر مهاجرت، به عنوان ابزار اعمال فشار علیه ایران استفاده می‌کند. سیاست های سختگیرانه طالبان علیه بخش های خاصی از مردم و وادار کردن آنها به کوچ اجباری، بخشی از همین ماجراست.

از این رو، اخراج مهاجرین افغانستانی از ایران به صورت فله ای یا تحت فشار قرار دادن انها، به صورت قطع، هیچ کمکی به کم شدن تعداد انها نخواهد کرد و فقط چرخه اخراج ها و ورودهای غیر قانونی را تکرار خواهد نمود.

اگر کسی در ایران به دنبال کاهش قابل توجه تعداد مهاجرین است، ابتدا باید به پاسخ این پرسش برسد که آیا علل مهاجرت در افغانستان، از بین رفته است تا سیاست های اخراج مهاجرین از ایران، کارآمد باشد؟

مادامیکه که طالبان به عنوان اصلی ترین عامل تاثیرگذار بر این رویداد، همچنان وجود داشته باشد، نه از سیل مهاجرین کاسته خواهد شد و نه سیاست اخراج، پاسخگو خواهد بود.

نمیدانم مسئولین تصمیم ساز و تصمیم گیر چرا متوجه نمی‌شوند که برای حل بحران، باید علت بحران را از بین برد نه اینکه معلول را  تحت فشار قرار داد.
مادامیکه علت وجود داشته باشد، چرخه تولید معلول همچنان خواهد چرخید.

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟