همه چیز در مورد نظریه استرینگ
- انتشار: ۷ ثور ۱۴۰۰
- سرویس: اطلس پلاس
- شناسه مطلب: 105226
نظریه ی استرینگ یا همان ریسمان شاید بتوان گفت یکی از پیچیدهترین و پر اهمیت ترین نظریههای فیزیک است که با انگیزه خلق وحدت و هماهنگی بین نیروهای طبیعت و همچنین فرمول بندی همه ی قانون های موجود در طبیعت در یک نظریه ی کلی شکل گرفته است.
در سال ۱۶۶۵ اسحاق نیوتون با افتادن یک سیب به قانون کلی گرانش رسید و پی برد آن نیرویی که موجب شد سیب به طرف زمین کشیده شود با نیرویی که ماه را در مدار خود به گرد زمین نگه می دارد باید یکی باشد.
به این ترتیب نیوتون آسمان و زمین را در یک نظریه ی واحد به نام جاذبه یکی کرد. معادلاتی که اسحاق نیوتون روی آنها کار کرد بهاندازهای دقیق عمل می کردند که دانشمندان تا سال ها برای پیشبرد اهداف علمی شان به معادلاتی بیشتر از آن نیاز نداشتند.
اما در این میانه مشکلی هم وجود داشت و آن این که در حقیقت اسحاق نیوتون، خودش هم به درستنی نمیدانست که نیروی جاذبه چگونه عمل می کند.
در ابتدای ۱۹۰۰ آلبرت انشتین که در آن زمان نام و نشانی نداشت و در دفتر ثبت اختراعات سوییس کار میکرد، روی رفتار نور مطالعه انجام می داد.
او در ۲۶ سالگی به کشفی فوق العاده نائل شد و دریافت که سرعت نور، نوعی از سرعت حد کیهانی است و هیچ چیز نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند و راه بپیماید.
در حقیقت ۸ دقیقه طول میکشد تا نور خورشید به روی زمین و انسان ها برسد. بیایید با هم فرضکنیم خورشید از بین برود، بر اساس نظریه نیوتون به محض ناپدید شدن خورشید، دیگر سیاره ها نیز از مدارهای شان خارج شده و به سوی فضا منحرف میشوند.
به بیانی دیگر، جاذبه بسیار سریع تر از نور حرکت می کند. اما انشتین نشان داد که این موضوع درست نیست. او مدعی شد که جاذبه و گرانش همان خمیدگی ها و پیچ و تاب های ساختار فضا و زمان است و این موضوع را به شکل نظریه ی نسبیت عام اعلام نمود.
اکنون بعد از دانستن این موضوع اگر آن اتفاق ترساک کیهان را یک بار دیگر مرور کنیم، بعد از ناپدید شدن و از بین رفتن خورشید، فرو رفتگی ساختار فضا بهجای خود بازگشته و یک آشفتگی بهوجود میآورد و طبق محاسبات اینشتین، سرعت حرکت این آشفتگی ها کاملا برابر سرعت نور است.
در این صورت فقط ۸ دقیقه زمان نیاز دارد تا این نا آرامی ها و آشفتگی ها به مدار زمین برسد و بتواند آن را از مدار خود منحرف کند.
حالا دیگر اینشتین انگیزه فراتری داشت و آن هم یکی کردن گرانش جدید با نیروی الکترو مغناطیس بود که قبلا توسط ماکسول یگانه شده بود.
در حقیقت ارتباط میان الکتریسیته و مغناطیس در طبیعت بسیار قابل لمس است. ماکسول توانست الکتریسیته و مغناطیس را در چند معادله توضیح دهد و در اختیار افراد علاقمند بگذارد.
همان طور که گفته شدنظریهی استرینگ یا همان ریسمان در واقع یک نظریه ی پیچیده است که حقیت کیهان و جهان را از طریق ابرریسمان ها، که جزء پایه ای ماده هستند توصیف می کند.
برخی فیزیک دان ها بر این عقیده هستند که نظریه ریسمان مربوط به قرن ۲۱ می باشد که به شکل کاملا تصادفی وارد قرن بیستم شده است.
نظریه استرینگ مفهوم کلی نظریه نسبیت انیشتین را به کوانتوم مکانیک مربوط می سازد و نتیجه آن همان نظریه کوانتومی است که برای جاذبه بکار می رود.
همان طور که می دانیم همه مواد از ذرات اتم ساخته شده اند و همه اتم ها ترکیبی از الکترون ها، نوترون ها و پروتون ها هستند و این ها خود می توانند به کوارک ها تجزیه شوند.
کوارک ها نیز از رشته های دینامیکی به وجود آمده اند که حرکت این رشته ها در فضا کلیدی برای درک جهان به شمار می روند.
ارتعاشات خوب
یک فیزیک دان آمریکایی به نام میشیو کاکو از دانشگاه نیویورک و همچنین از پایه گذاران نظریه میدان استرینگ که شاخه ای از نظریه استرینگ است، در خصوص این نظریه و این که چگونه کار می کند به شرح زیر توضیح می دهد.
او می گوید نظریه استرینگ مدل استانداردی در فیزیک شامل بوزون هیگز که پایین ترین اوکتاو یک رشته مرتعش را نشان می دهد. ماده تاریک که چیزی در حدود ۳۲ درصد جهان را تشکیل می دهد در درجه دوم ارتعاش قرار دارد.
انرژی تاریک زمانی اتفاق می افتد که تقارن از میان می رود و تقریبا ۶۸ درصد جهان اینگونه هستند.
به این ترتیب طبق نظریه استرینگ هر رشته مرتعش مطابق با یک ذره متفاوت است و ما فکر می کردیم که همین ۴ مورد نشان دهنده ی همه چیز هستند در حالی که مسلما ابعاد بیشتری در جهان وجود دارند.
در حال حاضر نظریه استرینگ تنها نظریه ای است که به نام نظریه همه چیز شناخته شده است.
رابطه کوانتوم، قانون جذب و استرینگ
قانون جذب به زبانی ساده می گوید تفکرات انسان بر روی همه جهان هستی تاثیرگذار است و افراد و اتفاقات و اشیایی را به سمت او جذب می کند که فرکانس و ارتعاش مشابه فکر او را دارا هستند.
بنابراین رابطه کوانتوم و قانون جذب در این است که در هر دوی آنها این موضوع مطرح شده که همه چیز در جهان از انرژی است.
همچنین در فیزیک کوانتوم در رفتار موج ذره ای نور عنوان می شود که انرژی می تواند با امواج الکترو مغناطیسی نشر یابد و بعد از برخورد با ماده روی آن اثر بگذارد.
رابطه نظریه استرینگ و قانون جذب هم در این است که در نظریه ریسمان کوچک ترین ذرات سازنده ی جهان هستی در واقع ریسمان های انرژی در حال ارتعاش و نوسان هستند و طبق اثر دیاپازون مانند اتفاقی که در دیاپازون یا گیتار و سازهای زهی می افتد نوسان های دارای فرکانس مشابه یکدیگر را فعال می کنند.
به عنوان مثال وقتی یک سیم مشخص در گیتار نواخته می شود در گیتار کناری اش هم فقط همان سیم تکان می خورد و ارتعاشات و فرکانس های مشابه انرژی یکدیگر را جذب و فعال می کنند.
همچنین ثابت شده است که ذهن انسان با فکر کردن همانند یک دکل مخابراتی در تمامی مدت شبانه روز در حال ارسال امواج الکترومغناطیسی است.