عاشورا تجربهی تلخِ روایت آنتیگونیسم
- انتشار: ۲۰ اسد ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 118584
پرسش کانونی فلسفهی سیاسی این است که چه کسی، چرا و چگونه باید حکومت کند؟ در جامعهای که دو قطبِ حاکمان و نخبگان رویاروی هم ایستاده و درگیر پیکار سیاسی نهان هستند، هریک از این پرسشها اگر پاسخِ درست و موجهی نیابند، خودبهخود زمینهی مبارزهی آشکار، نافرمانی و گاهی مبارزهی مسلحانهی نخبگان با حاکمان فراهم میشود. براساسِ غالب گزارشهای تاریخی، حاکمیت یزید هرگز نتوانست به این سه پرسشِ بنیادین پاسخی موجه و مقبول بدهد.
ازاینرو، طبیعی است که نخبگان سیاسیِ رقیب وی با طیفها و گرایشهایِ مختلف، دربرابرِ حکومت صفآرایی نموده و دست به افشا، اعتراض و مبارزهی سیاسی زدند. فعلِ سیاسی امام حسین (گفتار، رفتار، نوشتار) در چارچوب پرسشهایِ بنیادینِ فلسفهی سیاسی معنادار و قابل فهم خواهد بود. اینکه چهکسی و چگونه باید حکومت کند، برای امام حسین مسئله و پرسش اساسی بود. حسین به مثابهی جناح اپوزیسیون، هرگز شخصیت یزید و کیفیت حکمرانی وی را برنتافت. پرسش اما، این است که از منظر اخلاقی گروه نخبه و اپوزیسیون سیاسی کِی و کجا حقِ اعتراض، نافرمانی و شورش علیه حکومت دارند؟
ریشهی نظری و تاریخی نافرمانی و شورش به نمایشنامهی «آنتیگونه»، نوشتهی سوفوکلوس نمایشنامه نویسِ یونانی سدهی پنجم پیش از میلاد باز میگردد. بر اساس روایتِ این نمایشنامه، پس از آنکه کرئون پادشاه تِبس میشود، خواهرزادهاش پولینیکوس با او مخالفت میکند و به جنگ او برمیخیزد، ولی در این جنگ شکست میخورد و شاه دستور میدهد که پیکرِ بیجانِ او به خواری بر روی زمین بماند تا طعمهی لاشخوران و درندگان شود. آنتیگونه، خواهر پولینیکوسِ مقتول، با این فرمان شاه مخالفت نموده و پیکر برادرش را به خاک میسپارد. شاه از او میپرسد که چرا فرمان وی را نقض کرده؟ آنتیگونه پاسخ میدهد چون فرمانِ دینی داشته است که نعش برادر را به خاک بسپارد. شاه میگوید: «آنکه زمام دولت را به دست دارد، باید فرمانش مطاع باشد؛ خواه فرمان صواب دهد، خواه فرمان خطا». آنتیگونه اما، سخت بر این باور است که همیشه نباید از هر فرمان و فرمانروا اطاعت کرد، بلکه تنها قانون و فرمانی سزاوار اطاعت است که موافق با قانون الهی باشد. سرانجام آنتیگونه بهای این نافرمانی را میپردازد و به فرمان شاه (دایی/ مامای خود) در غاری زنده به گور میشود. عاشورا، تجربهی عینی و انضمامی روایت آنتیگونیسمِ نافرمانی و شورش علیه حاکمانِ خودکامه است. در ادبیات سیاسی امویان، بیعت به معنای فروختن همهچیز و همهی سرنوشت رعیت به حاکم در بدل تنخواهِ ناچیزی بود که از بیتالمال دریافت میکردند.
ازاینرو، حاکم خود را مالک جان و مال و ناموس و آیین و آیندهی اتباع میپنداشت و فرمان وی بر همگان مطاع بود؛ خواه فرمان صواب باشد یا خطا. پرهیز حسین از بیعت با یزید به معنای کفِّ نفس و سودا نکردن سرنوشت و دین و آیین خود به تندیسِ خودکامگی (یزید) بود. حسین در پاسخ به اعتراض مخالفان همواره این روایت نبوی را میخواند که: «یکی از گناهان بزرگ و کمرشکن این است که حاکمی خدا را نافرمانی کند و با این حال فرمانش اطاعت شود». سرانجام، حسین تاوان این نافرمانی را میپردازد؛ یزیدیان در کربلا پورنوگرافی خشونت و جنایت بر پیکر بیجان حسین را در وحشیترین سیما و از نزدیکترین منظر به نمایش میگذارند. آنتیگونیسم سیاسی با امام حسین آغاز و با مبارزات حضرت زینب به انجام میرسد و در حقیقت، حضرت زینب در میانپردهی کربلا در دونقش میدرخشد: یکی در نقش شخصیت آنتیگونیست علیه دستگاه یزید؛ و دودیگر در نقش روایتگر آنتیگونیسم سیاسی عاشورا و بازخوانی این رخداد برای تاریخ.
دکتر سید یحیی موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)