صلحی باید که جنگ نزاید!
- انتشار: ۱۷ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 109827

سرانجام پس از شش ماه مذاکرات صلح در قطر و برگزاری اجلاس مسکو، اکنون چشمها به اجلاس استانبول دوخته شده است. گفته میشود به زودی اجلاس مهمّی سیاسی برای پایاندادن به بحران بیست ساله افغانستان و آوردن صلح در استانبول ترکیه برگزار میشود. در این اجلاس ظاهراً همه طرفهای بحران افغانستان؛ اعم از قدرتهای بزرگ، کشورهای همسایه و جوانب داخلی و احتمالاً شخص رئیس جمهور حضور مییابند.
بنای اجلاس استانبول با پیام لینکن وزیر خارجه ایالات متحده امریکا به حکومت و طالبان گذاشته شد. از آنپس رسانههای غربی درباره اهمیت این اجلاس تبلیغات زیادی به راه انداختند؛ انگار در اجلاس استانبول جنگ ۲۰ ساله خاتمه مییابد و کبوتر صلح در آسمان کشور به پرواز درمیآید. بدون تردید غربیها در این تبلیغات اهداف خاصی را دنبال میکنند و با ایجاد فضای تبلیغاتی، ماهیهای موردنظر خود را میگیرند؛ چنانکه در مورد مذاکرات صلح قطر همین کار را کردند؛ ولی صلحی به دست نیامد.
آشکار است که امریکا از ادامه جنگ در افغانستان عاجز است؛ میخواهد پیش از آنکه آتشبس موجود بین این کشور و طالبان شکسته شود، نیروهای نظامی خود را بیرون کند. صلح، پردهای است که بر روی افتضاح شکست خود میکشد؛ بر این اساس صلح ناقصی را تحمیل میکند که زمان کوتاهی دوام نمیآورد و جنگها و بحرانهای دیگری را در درون خود میپرورد. صلحی که در آن خواست مردم افغانستان درنظر گرفته نشود، آغاز بحران دیگری خواهد شد که پایانش ناپیداست.
برخی از سیاستمداران کشور نیز خوشبینی خود را به نتایج اجلاس استانبول اعلام کرده گفتهاند در استانبول به بحران افغانستان مهر پایان زده میشود. برخی از این سیاستمداران امارت اسلامی را به نظام جمهوری ترجیح میدهند. آنها قدرت را بو میکشند و احساس میکنند که حالا بوی قدرت از جانب طالبان میرسد.
برخی دیگر از آنها با اشرف غنی در کینه و عناد اند؛ یا در حکومت کنونی به قدرت نرسیدهاند و یا از قدرت افتادهاند. آنها با خود میگویند در دیگی که من شریک نباشم چه کله گوسفند بجوشد چه کله سگ.
در همینحال ریاست جمهوری، شورای مصالحه ملّی، پارلمان و برخی نهادهای دیگر نیز ذوقزده از اجلاس استانبول استقبال کردهاند و در حال آمادهکردن طرحهای خود هستند. رویترز گزارش کرده است که رئیس جمهور غنی طرح سه مرحلهای را به نام “نقشه راه صلح” آماده کرده است. رویترز این سه مرحله را اینگونه عنوان کرده: ۱٫ مذاکره، توافق سیاسی و آتشبس با نظارت بین المللی؛ ۲٫ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و ایجاد حکومت صلح؛ ۳٫ اصلاحات قانون اساسی و ادغام مجدد مخالفان و مهاجران.
امّا مسأله مهم در این موضوع جای خالی مردم است؛ در این پازل نظر مردم که صاحبان کشور و حکومت و نظام هستند جایی ندارد. از طرحها و دیدگاههای پشت پرده و پیش پرده صلح حتّی حافظ شیرازی هم خبر دارد؛ امّا مردم افغانستان در سایه جنگ و ناامنی در بیخبری مطلق به سر میبرند. رهبران سیاسی منفکشده از مردم، این روزها مشغول دیدارها و مذاکرات با طرفهای داخلی و خارجی هستند؛ با مقامات امریکایی، ترکی، ازبکی، روسی، پاکستانی، قطری و … مذاکره میکنند؛ امّا به دیدگاههای مردم افغانستان ارزشی نمیدهند.
بااینکه اکثریت مردم با تظاهرات و اجتماعات خود بارها از نظام جمهوری حمایت کردهاند؛ حتّی سران جمهوری نیز در حدّ اطلاعرسانی مردم را در جریان نمیگذارند. ظاهراً رئیس جمهور غنی فکر میکند حمایت مردم از نظام، حمایت از او نیز میباشد؛ غافل از اینکه مردم از نظام جمهوری و دستاوردهای ۲۰ ساله اخیر در برابر امارت اسلامی طالبان حمایت میکنند؛ در همانحال از ناکارامدی، فساد و ناتوانی حکومت کنونی آگاهی دارند و رنج میبرند.
در تحوّلات نیم قرن گذشته افغانستان ثابت شده است که هر طرح و برنامهای که قدرتهای بیرونی و رهبران منفکشده از مردم تصمیم بگیرند و نقش و نظر مردم در آن کمرنگ باشد، خود تبدیل به بحرانهای درازدامنی خواهد شد.
سیّد اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)