سفرهای ذوالقرنین و ماجرای درگیری با یاجوج و ماجوج چه بود؟
- انتشار: ۳۰ جدی ۱۳۹۸
- سرویس: اطلس پلاس
- شناسه مطلب: 75043
در زمان حیات پیغمبر اسلام، برخی از یهودیان پیش ایشان آمده و برای اثبات مدارج علمی و البته حقانیت اسلام، سه سوال از ایشان پرسیدند. ماجرای هر سه سوال یهودیان در قرآن ذکر شده که اولی از ماجرای اصحاب کهف بوده، دومی در ارتباط با مسئله پیچیده روح، و سوال سوم هم از سرگذشت فردی بنام «ذوالقرنین».
آنچه میان هرسه تای این سوالات مشترک بنظر میرسد، ابهام و رمزو رازهای بیشماری است که در مسائل سه گانه وجود دارد. هرسه این پرسش ها جزو حکایتهای عجیب و غریب زندگی آدمهاست. داستان های قرآنی هم مفصلا جواب پرسشهای سه گانه یهودیان را بیان کرده غیر از مسئله روح و دراین مورد بدون تعارف گفته عقل شما انسانها به این چیزها قد نمیدهد و بهتر است فضولی نکنید.
ذوالقرنین یعنی چه؟
ذوالقرنین از ترکیب دو واژه «ذو» به معنای صاحب و «قرن» که در لغت به معنی جمع کردن و استخوان شاخ است و برای ترکیب ذوالقرنین معانی مختلفی ذکر شده از جمله صاحب دو شاخ و یا شخصی که نامش سه بار در قرآن ذکر شده است.
اینکه چرا به او ذوالقرنین می گویند نیز جای اختلاف است بعضی می گویند چون او به شرق و غرب عالم رسید که اعراب آن را قرنی الشمس یعنی شاخ آفتاب می نامند به ذوالقرنین معروف گشته و برخی دیگر نیز معتقدند که ذوالقرنین اشاره به دو قرن زندگی یا حکومت وی دارد.
بعضی دیگر نیز وجه تسمیه او را مربوط به دو برآمدگی مخصوص در دو طرف سر او می دانند و دیگران نیز اشاره به تاج مخصوص او که دارای دو شاخک بوده است می کنند و معتقدند به این جهت او را ذوالقرنین نامیده اند.
داستان سفرهای ذوالقرنین
آقای ذوالقرنین از مجهولات داستان های قرآنی است. در مورد هویت و اصل و نسبش اطلاعات چندانی نیست و تمام اطلاعاتی که قابل اعتماد باشند از دل چند آیه بدست می آید.
عدد سفرهای ذوالقرنین به سه سفر بیشتر نمیرسد، اول به سرزمینهای غرب سفر کرده بعد راهش را به مشرق کج کرده و با تمدن نه چندان قوی برخی اقوام آشنا شده و در ادامه به تمدنی میرسد که علیرغم برخورداری از امکانات مادی و ظاهری و ثروت بسیار، از عقل و حکمت و درایت بهره بسیار کم و ناچیزی داشته است و همواره مورد هجوم و غارت اقوام همسایه قرار میگرفته اند.
بعد از ورود ذوالقرنین به این سرزمین، مردم از این فرصت نهایت استفاده را میکنند و به وی پیشنهاد میدهند تا سرزمینشان را از دست دو دشمن خونی بنام یأجوج و مأجوج نجات دهند و در عوض هرقدر پول میخواهد برایش بدهند.
ذوالقرنین پیشنهاد آنها را قبول میکند و دست بکار میشود: اول مقدار زیادی صفحات بزرگ و ضخیم فلزی تهیه میکند و بعد آنها را بین دو کوهی که دروازه ورودی شهر بوده قرار میدهد و بدین ترتیب راه ورود و یأجوج و مأجوج ا که معمولا از آنجا حمله میکردند بست. بعد شعله های بزرگ آتش فراهم کرده و محل اتصال قالبهای فلزی را با آن بهم جوش میدهد و در آخر پوششی از مس آب شده روی این سد یکپارچه فلزی میکشد.
ذوالقرنین بعد از اینکار، هزینه و دستمزد خود را به آنها میبخشد و آنها را با برخی معارف و حقایق الهی آشنا میکند.
آیا ذوالقرنین همان کورورش کبیر است؟
وقتی داستان سفرهای ذوالقرنین را میخوانیم ناخواسته درگیر یک معمای تاریخی دیگر نیز میشویم. اینکه ذوالقرنین چه کسی بوده است تاکنون نظرات مختلفی مطرح شده. در یکی از این نظرات حتی گفته شده وی اصلا بنی بشر نبوده و فرشته بوده است ولی مهمترین نظریات در خصوص ایشان این است که او را اسکندر مقدونی یا یکی از پادشاهان یمن یا کوروش هخامنشی می دانند.
بیشتر مفسران بر این باورند که اسکندر همان ذوالقرنین است و دلیل شان هم این است که اسکندر کلاهخودی داشت که دو برآمدگی در دو طرف خود داشت. از سوی دیگر قرآن کریم یکی از ویژگی های ذوالقرنین را سلطنت او می داند که تا اقصى نقاط مغرب، و اقصاى مشرق و جهت شمال گسترش یافته و پادشاهى که در کتابهای تاریخی شهرت پیدا نموده که دایره ملکش تا این حد وسیع باشد تنها اسکندر مقدونى است.
برخی دیگر از تاریخ پژوهان او را معتقدند که ذوالقرنین در واقع یکی از پادشاهان یمن بوده است و دلیل شان نیز این است که در برخی از شعرهای حمیری ها و اشعار جاهلیت نام ذوالقرنین به عنوان یکی از مفاخر برده شده است و دلیل دیگرشان این است که ذوالقرنین از القاب عربی و مربوط به پادشاهان یمن بوده است. اما شواهد و قرائن زیادی وجود دارد که این نظریه را غیر قابل پذیرش می نماید.
و اما جدیدترین و مهم ترین نظریه این است که وی همان کوروش کبیر، پادشاه سرزمین ایران بوده است. این نظر اولین بار توسط دانشمندان هندی مطرح شد و بعد بزرگانی مانند علامه طباطبایی آن را نزدیک به صواب دانستند. دلایلی نیز بر این ادعا موجود است از جمله آنکه طبق آیات قرآنی ذوالقرنین از بندگان صالح و مومن خداوند بوده است و کوروش طبق اسناد تاریخی مردی مؤمن و خدا پرست بوده است.
و نیز می گویند که اولین حمله ذوالقرنین به مغرب بوده است و اولین حمله کوروش هخامنشی نیز به غرب بوده، و به ترکیه امروز حمله میکند. کوروش همچنین برای سرکوبی شورش قبائل کیدروسیا (بلوچستان فعلی) و باکتریا (بلخ) به مشرق حمله کرده است. اما از مهم ترین دلایل این نظریه می توان به سدی اشاره کرد که در تنگه کوههای قفقاز یعنى سلسله کوههایى که از دریاى خزر شروع شده و تا دریاى سیاه امتداد دارد، و آن تنگه را تنگه”داریال” مى نامند و بین دو شهر تفلیس و ولادی کیوکز قرار دارد و معروف است که ساختن این سد همزمان با دوره کوروش بوده است.
البته اینکه ذوالقرنین همان کوروش کبیر باشد یا نه صرفا در حد یک نظریه قرآنی است و برای اثبات نیاز به تحقیق بسیار دارد.
ویژگی های ذوالقرنین
جدای از داستان سفرهای ذوالقرنین و ماجراهای عجیب و غریبش، آقای ذوالقرنین دارای ویژگی های منحصر بفردی بوده است. این ویژگی ها عبارتند از:
- ازتوانایی های بیشماری برخوردار بوده و امکانات زیادی در اختیار داشته است.
- دارای حکومت قدرتمندی بوده است.
- به خدای واحد و یگانه اعتقاد داشته است.
- با عالم غیب و ملکوت در ارتباط بوده است (احتمالا از طریق وحی پیغمبرانه)
- به مسئله معاد و حساب و کتاب قیامت معتقد بوده است.
- اهل عدل و داد و انصاف بوده و مظلوم نواز بوده است.
نکته مهم و قابل توجهی که از دل این نکته ها بدست می آید اینکه احتمالا ذوالقرنین جزو پیامبران الهی بوده است. ارتباط با عالم غیب، اعتقاد راسخ به قبر و قیامت و دعوت مردم به معارف توحیدی این حرف را تقویت میکند.