دو روی سکه درباره ویروس کرونا در افغانستان

  • انتشار: ۴ حمل ۱۳۹۹
  • سرویس: اجتماعیدیدگاه
  • شناسه مطلب: 81731

یک روی سکه خوش‌آیند است. کمتر از ۳ فی‌صد جمعیت افغانستان بالای ۶۵ سال هستند و بیش از ۶۳ فی‌صد ایشان کمتر از ۲۵ سال دارند. این واقعیت شاید به ما مردمی که در این جغرافیا زندگی می‌کنیم کمک کند که در مقایسه با اروپای غربی یا امریکای شمالی با هزینه‌ی کمتری نسبت به ویروس کرونا ایمن شویم. دانشمندان می‌گویند که اگر حدود ۶۰ فی‌صد از افراد یک جامعه نسبت به ویروسی ایمن شوند همه‌ی افراد آن جامعه نسبت به ویروس ایمن می‌شوند. توزیع جمعیتی بر حسب گروه‌های سنی در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی یکنواخت‌تر از افغانستان است. در نتیجه جمعیت قابل توجهی از آن جوامع بیشتر از ۶۵ سال دارند و در معرض خطر بیشتری هستند. متوسط سن افغان‌ها اما حدود ۱۹ سال است؛ حدود سی سال کمتر از کشورهایی مثل آلمان، ایتالیا یا انگلیس. به همین خاطر «ممکن است» افغانستان در مسیر رسیدن به ایمنی همگانی رنج کمتری را تحمل کند.

اما آن روی سکه خوش‌آیند نیست. ما در افغانستان به ازای هر ۱۰۰۰۰ (ده‌هزار) نفر تنها ۴ تخت در شفاخانه‌ها داریم. تعداد تخت‌های بخش مراقبت‌های ویژه (آی‌سی‌یو) به مراتب کمتر است و در صورتی که کرونا در افغانستان همه‌گیر شود نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیاز جمعی باشد. این عدد برای آلمان ۸۰ تخت و برای ایتالیا ۳۰ تخت به ازای هر ده‌هزار نفر است (یکی از دلایل بالاتر بودن آمار مرگ در ایتالیا نسبت به کشورهای همسایه‌اش کمتر بودنِ تعداد تخت‌هاست). شفاخانه‌های افغانستان دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) به اندازه‌ی کافی ندارند. از روزنامه‌نگاری شنیدم که شفاخانه‌ای که برای درمان بیماران مبتلا به کرونا در کابل در نظر گرفته‌شده‌ تنها ۳ دستگاه تنفس مصنوعی دارد. شفاخانه‌ها عموما با کمبود نیروی انسانی مواجه‌اند و همه‌ی پزشکان و پرستاران نیز لزوما از مهارت و دانش کافی در حرفه‌ی خود برخوردار نیستند. بعضی از مردم از ترس یا شرم ترجیح می‌دهند اصلا به شفاخانه‌ها مراجعه نکنند.

روش‌هایی مثل قرنطینه‌ در خانه یا جدا کردن افراد مسن یا دوری از افرادی که علائم ویروس را نشان می‌دهند لزوما عملی نیست. افغانستان جامعه‌ای جمع‌گراست و ‘فرد مستقل’ از حیث فرهنگی مفهوم پذیرفته‌شده‌ای میان اکثر مردم نیست. خانواده‌ها معمولا پرجمعیت‌اند. هر خانواده گاه یک نهاد اقتصادی است. و چند نسل معمولا در یک فضای مشترک باهم زیر یک سقف زندگی می کنند. نمی‌توان از همه‌ی اعضای فامیل انتظار داشت برای یک ماه یا بیشتر از خانه بیرون نروند. جنگ امریکا، شرارت دولت‌های منطقه و بی‌کفایتی رهبران باعث شده که بیش از نیمی از افغان‌ها کمتر از یک دلار در روز درآمد داشته‌باشند. ایشان نمی‌توانند معاش اندک خود را برای خرید مواد ضدعفونی‌کننده مصرف کنند. یک کراچی‌وان یا مزدورکار اگر پیسه‌ی روزانه نداشته‌باشد امکان آوردن نان سر سفره‌ی فامیل خود را ندارد.

ما هم‌چنین نمی‌دانیم که ویروس کرونا یا انواع جهش‌ یافته‌ی آن در مواجهه با سوءتغذیه‌ی شایع میان اطفال و یا آلودگی‌هایی که از پیش در افغانستان وجود داشته چه واکنشی خواهد داشت. مثلا آلودگی هوا و آب کابل در این سال‌ها به ریه‌ و دستگاه گوارشی و ایمنی بسیاری از مردم صدمه زده‌است. ممکن است ایشان مقابل ویروسی که سراغ دستگاه تنفسی انسان می‌رود آسیب‌پذیرتر شده‌باشند. با این وجود به نظر می‌رسد که مردم عموما اعتقاد بیشتری به اراده‌ی خداوند در تعیین سرنوشت خود دارند و به دولت یا نظام درمانی برای مقابله با ویروس کرونا اعتماد نمی‌کنند. دلایل بی‌اعتمادی ایشان به روندهای موجود احتمالا موجه است.

جوان‌بودن جامعه‌ی افغانستان شاید در مواجهه با ویروس کرونا به کمک ما بیاید. جوان‌ها – دست کم در شهرها – به نظر بیشتر نگران سلامت فامیل خود هستند تا خودشان. بسیاری با پدر و مادر و خویشان نزدیک زندگی می‌کنند و نمی‌خواهند ناقل ویروس به ایشان باشند. در حالی که دورنمای سیاسی غیرقابل پیش‌بینی است شیوع ویروس کرونا وضعیت را برای مردم پیچیده‌تر کرده‌است. حتی سیاست‌مداران هم ترجیح می‌دهند این روزها کمتر درباره‌ی صلح گپ بزنند. اگر کرونا در افغانستان فراگیر شود حتما روی روندهای سیاسی نیز اثر خواهد گذاشت.

علی عبدی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟