درس نهم| با شهامت و صبور باشیم!
- انتشار: ۲۷ اسد ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 119096
در دوره زندگی امام حسین (ع) به ویژه در حرکت شکوهمند او از مدینه به مکه و از مکه به کربلا و تا لحظه شهادتش، سخن و حرکتی که رنگ هراس و خوف داشته باشد و نگرانی آن حضرت را انعکاس دهد، دیده نشده است. صلابت و استواری امام، به گونهای است که کارگزاران اموی و حتّی عناصر خیرخواه و مصلحتاندیش نیز در مقابل عظمت آن، احساس کوچکی کرده و از درک آن ناتوان مانده بودند.
رفتار و سخنان امام حسین (ع) از زمانی که در مدینه موضوع بیعت یزید مطرح شد تا روز عاشورا و شهادت، آهنگی یکسان دارد. لحن و موضعگیری او در سخنانی که در بهترین وضعیت مدینه بیان کرده تفاوتی با سخنان او در روز عاشورا و آخرین لحظههای حیاتش ندارد؛ انگار همهچیز تحت شعاع اراده آسمانی قرار داشته و عنصر ترس از مرگ و اسارت در پیش او زانو زده بوده است
پاسخ قاطع امام به محمّد حنفیه، برادرش و امّ سلمه، همسر پیامبر اکرم (ص) که از سر دلسوزی، امام را از رفتن به کوفه منع و اخبار رسیده از پیامبر (ص) و امام علی (ع) را در مخاطرهآمیز بودن این سفر نقل میکردند، گویای همین موضوع است.
امام در مقابل اصرار زیاد برادرش محمّد حنفیه میفرماید:
«یا اخی لو لم یکن فی الدّنیا ملجأ و لامأوی لما بایعت یزیدبن معاویه.»/ اگر در همه دنیا هیچ پناهگاهی نداشته باشم، بازهم با یزید بیعت نمیکنم.
اصل شهامت، شجاعت و بردباری، الفبای ایجاد تحوّل در جامعه است. این اصل، یکی از برجستهترین فرازهای نهضت حسینی است؛ اصلی که آزادگان جهان را با شهامت و دلیر مردی آشنا میکند و از تردید و ترس در انتخاب هدف و حرکت به سوی آن دور میکند.
گذشتن از دلخوشیهای زندگی و نه گفتن به تعلّقات آن و خانه و شهر را به نشانه دفاع از دین و اعتراض اصلاحگرانه ترککردن، کار آسانی نیست. از این بالاتر، به استقبال مرگرفتن و همهچیز را در خدمت احیای دین گرفتن معیار خلوص حرکتهای آسمانی است و این پیامی است که امام حسین (ع) در حرکت تاریخی خود آن را جاودانه ساخت.
امام حسین (ع) در مسیر اصلاح جامعه و گسترش عدالت و مبارزه با ظلم از همهچیز خود گذشت؛ از جوانان و فرزندان و اهلبیت و حتّی جان عزیز خود.
امام، در سخنان خود بارها اصلاحگران را به ایثار گری و دستشستن از مطامع و خوشیهای زندگی فرامیخواند و نسبت به گرفتارآمدن ایشان در چنگال دلخوشیهای زود گذر دنیا هشدار میدهد. او در شامگاه اقامت خود در مکه، مؤمنان و نزدیکان خود را به حضور میطلبد و ایشان را به ایثار و فداکاری برای احیای دین خدا دعوت و فرجام این اصلاحات ناگزیر را شهادت خود و یارانش اعلام میکند:
«مَن کان باذلاً فینا مهجته و موطّناً علی لقاء اللّه نفسه فلیر حل معنا فانّی راحل مُصبحاً ان شاء اللّه.»
در مکتب امام، پایداری در مقابل مصیبتهایی که در طبیعت حرکتهای اثرگذار نهفته است، جاودانگی است و در این آموزه تحمّل تلخکامیها وقتی با ایمان به خدا همراه باشد نه تنها سخت نیست که شیرین و گواراست.
آن حضرت، وقتی علی اصغر، خردترین عضو کاروان خود را برای گرفتن قطرهای آب به میدان برد؛ امّا آغشته به خون باز گرداند، بردباری خود را از دست ننهاد و خود را اینگونه تسکین داد:
«هَونٌ عَلیّ مانَزَلَ بی اِنّه بِعَینِ اللّه.»
در واپسین لحظات حیات که دهها زخم بر تنش نشسته و خون از جای جای بدنش جاری بود و سپاه جهل و جنون در اطرافش موج میزدند و شادی و هلهله میکردند، با خدای خویش اینگونه نجوا میکرد:
«صبراً علی قَضائِک یا ربّ.»
امام در میدان جنگ این جمله قرآنی را بارها تکرار میکرد:
«حسبیالله و نعم الوکیل.»
امام حسین (ع) در آخرین وداع با اهلبیت خود، خواهرش زینب کبری را اینگونه سفارش میکند:
«یا اختاه تعزّی بعزاء اللّه و اعلمی انّ اهل الارض یموتون و اهل السماء لایبقون و انّ کل شیء هالک الاوجه اللّه الّذی خلق الارض بقدرته.»/ خواهرم! بدان که تمام ساکنان زمین میمیرند و اهل آسمان زنده نمیمانند. همهچیز از بین میرود؛ مگر خداوند که زمین و آسمانها را با قدرت خود آفریده است.
درس نهم امام حسین (ع) به ما این است که مبارزه برای اصلاح جامعه گرفتاری، دشواری و سختیهای زیادی دارد. شهامت و بردباری را نباید از دست و در مواقعی چنین دشوار و کمرشکن تنها به خدای متعال باید تکیه کرد که او شهامت دهنده و صبر بخش است.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)