“حضرت فاطمه”و مظلومیتی مضاعف!
- انتشار: ۲۵ قوس ۱۴۰۲
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 164497
بدرودگفتن حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام، یکی از بحث برانگیزترین موضوعات تاریخ مسلمانان است. ریشه این بحث جنجالی به چگونگی وقایع و اختلافات نخستین روزهای تاریخ مسلمانان، بویژه پس از رحلت پیامبر، بخصوص در موضوع جانشینی پیامبر و تعیین خلیفه برای مسلمانان برمی گردد. دقیقا از همین دوره دو جریان در میان مسلمانان شکل گرفت: جریان موافق و همراه حاکمیت (خلفای راشدین) که اغلب بعنوان اهل سنت و جماعت یاد می شود؛ و جریان مخالف و معترض به تعیین خلفا (که شیعیان اکثریت این جریان را تشکیل می دهند).
در جامعه اهل تشیع از روز درگذشت حضرت فاطمه دو نقل قول تاریخی وجود دارد، به همین جهت آنان دو دهه را به مراسم عزاداری و سوگواری مشغول اند. چگونگی برگزاری این سوگواری با گذر زمان، اکنون شکل تازه و داغ تری به خود گرفته است. علل و زمینه های مختلف در پدیدآمدن این شکل جدید نقش داشته اند، که پرداختن به آن ها در اینجا امکان پذیر نیست.
با توجه به مشاهدات عینی و استماع سخنرانی های مختلف و پرداختن در رسانه ها و صفحات مجازی درباره این موضوع، ادعا بر این است که نسبت به حضرت فاطمه ظلم و بی انصافی زیادی از سوی امت اسلامی صورت گرفته است. با استناد به سخنرانی های حضرت فاطمه باور به این است که ایشان با نارضایتی کامل از میان مسلمانان، چشم از جهان فرو بسته اند.
نکته ای که در اینجا مورد نظر می باشد و بعنوان نقدی بر چگونگی برگزاری اغلب مراسم های سوگواری و سخنان مطرح درآن می باشد، این است که چرا یک چهره و نمای یک بعدی و ناقص از حضرت فاطمه ارایه می گردد. این که در سخنرانی های ایشان نکته های اعتراضی جدی وجود دارد، هیچ تردیدی نیست؛ اما آن نکته های اعتراضی برای یک هدف والاتر مطرح شده است، و آن هدف والا، یک فهم و معرفت راستین و توحیدی از دین و رسالت پیامبر، برای تحقق عدالت و قسط در جامعه و رفع تبعیض و بی عدالتی از جامعه بشری می باشد. انتقاد و اعتراض حضرت فاطمه یک موضع شخصی و اختلاف خانواده بنی هاشم با سایر قبایل نبوده است. شاخص ترین اعتراض حضرت فاطمه این است که آیین پدرش از مسیر توحیدی و عدالت خواهانه و انسان محور، بسوی شرک جدید و نظام طبقاتی و قبایلی در حال انحراف است.
با تاسف در سخنرانی ها و مراسم های برگزارشده اغلب هرگز به چنین جنبه های معرفت شناسانه و عدالت محور و آگاهی دهنده و بیدار کننده شعور و عقول مردم، با رویکرد سازنده پرداخته نمی شود؛ بلکه به جنبه های عاطفی و کینه ای که بر انگیزاننده احساسات مطلق و ایجاد کننده اختلافات و مغایر با اهداف عالیه می باشد، و بیشتر زمینه ساز فرقه سازی و تولیدتضادهای انحرافی می گردد، توسل جسته می شود.
بنابراین تقلیل دادن و محدودساختن شخصیت حضرت فاطمه و کارنامه زندگی فردی و اجتماعی اش فقط به جنبه های انتقادی و آن هم از نوع کینه جویی شخصی و خانوادگی، این که کار او ناله و فغان بوده است، و مغفول شدن از دیدگاه های معرفت شناسانه و جهان نگری آن حضرت در سخنرانی هایش، ظلم مضاعفی خواهد است که بنام از تکریم فاطمه، بر او روا داشته می شود.
عبدالشکور اخلاقی
نظرات(۰ دیدگاه)