جنگ کارگزارها
- انتشار: ۶ جدی ۱۴۰۳
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 208015
پاکستان در یک حمله هوایی، به حریم افغانستان تجاوز کرده و طالبان، در پاسخ، مواضع تندی اتخاذ کرده اند.
به نظر میرسد که رابطه طالبان و پاکستان، به شدت شکرآب شده و فهم چرایی این کدورت، با توجه به رابطه ارباب رعیتی سابق میان پاکستان و طالبان، حائز اهمیت است.
همسایه شرقی، سالها اجاره کار پروژه های آمریکا در افغانستان بود.
آمریکا، پروژه های مد نظر خود و امکانات لجستیکی آن را به پاکستان تحویل میداد و آنها بعد از گرفتن سهم خود از بودجه، اجرای آن در افغانستان را به احزاب افغانستانی همکار با خود واگذار میکردند.
در واگذاری بودجه و امکانات و پروژه ها، اعمال سلیقه پاکستانی ها و منافع ویژه آنها باعث شد برخی احزاب و جریان ها در سالهای جهاد بسیار فربه شوند و برخی، در حاشیه قرار بگیرند.
اما حضور مستقیم آمریکایی ها در افغانستان، این امکان را هم برای آمریکایی ها و هم برای کارگران روزمزد پاکستانی ها در افغانستان فراهم آورد که مستقیم و رو در رو با یکدیگر وارد تعامل شوند.
کسانی که سالها از طریق پاکستان، مجری طرح های آمریکا در افغانستان بودند، قبل از سالهای ۲۰۰۱، ظرفیت لازم برای اجرای طرحهای بزرگ (اجاره کاری بدون واسطه ) را نداشتند و باید آموزش های مناسبی را پشت سر میگذاشتند تا بتوانند مجری طرحهای بزرگ شوند.
دانشگاه گوانتامو، فرصتی طلایی را برای آمریکا و مزدبگیران افغانستانی اش فراهم آورد تا فرایند آموزش و رشد آنها سپری شود.
اکنون، حداقل ده نفر از اعضای کابینه طالبان، کسانی هستند که سالها در دانشگاه گوانتامو، تحت نظارت مستقیم آمریکایی ها آموزش دیده اند و به افرادی کارکشته و کاربلد تبدیل شده اند.
آموزش مستقیم کارگزاران افغانستانی توسط آمریکایی ها، باعث شد که پاکستان، از زنجیره اجرای پروژه ها تا حد زیادی کنار گذاشته شود و کارگزاران جدید – که با حمایت آمریکا و در قالب طالبان وارد صحنه شدند – بازیگرانی در عرض پاکستان تلقی شوند.
نزاع سه سال پسین طالبان و پاکستانکه گهگاه به شاخ و شانه کشیدن منجر میشود، ریشه در همین مسأله دارد.
برای پاکستان، تحمل این مسأله بسیار سخت است که کارمندان دیروز خود را، همکاران هم سطح امروز ببیند.
و برای طالبان، یک فرصت استثنایی به دست آمده که نشان بدهد لیاقتش در حسن انجام کار، بیش از کارفرمای واسطه است.
طالبان برای اینکه پاکستان را متقاعد کند که این گروه را به عنوان یک بازیگر هم طراز با خود بپذیرد، تی تی پی را بلای جان آن کشور کرده است .
از سوی دیگر، آمریکا هم که نگران نفوذ چین در پاکستان است (با آن سرمایه گذاری عظیم چند میلیارد دلاری)، بدش نمی آید که این همکار قدیمی را توسط طالبان تأدیب کند. لذا از بخشی از اقدامات ضد پاکستانی طالبان حمایت میکند.
با اینکه طالبان توانسته اند از نقش پاکستان بر تحولات منطقه تا حد زیادی بکاهند، اما پاکستان همچنان ابزارهایی برای اعمال فشار بر بخشی از طالبان در اختیار دارد.
از جمله اینکه اعضای خانواده و جمع زیادی از وابستگان رهبران طالبان در پاکستان زندگی میکنند.
همچنین، آی اس آی، بر بخش مهمی از بدنه طالبان همچنان نفوذ دارد و میتواند با تزریق پول، آنها را در کنار خود نگاه دارد.
علاوه بر اینها، تقویت مخالفین طالبان هم میتواند از گزینه های پیش روی پاکستان باشد.
اما از همه اینها مهمتر این است که پاکستان میتواند با عبور از چین و اعلام وفاداری مجدد و مطلق به آمریکا، باز هم آمریکا را متقاعد کند که بازیهای منطقهای را همچنان در اجاره پاکستان نگه دارد و بازیگر جدیدی را در کنار این کشور به رسمیت نشناسند.
خلاصه اینکه شرایط منطقه و مناسبات میان کنشگران آنقدر پیچیده شده که فهم و درک دقیق آن، نیازمند دقت نظر فوق العاده بالاست.
بازیگران، یک بازی چند وجهی را در دستور کار دارند که با هر اقدامی، ممکن است حرکات پیش بینی ناشده ای از سوی سایر قدرتهای منطقه ای انجام شود.
ایران و روسیه و چین هم در این بازی چند وجهی، در شرایط دشواری قرار دارند. چرا که هر حرکت اشتباه، میتواند داشته های زیادی از آنها را به فنا بدهد. به ویژه سرمایه گذاری های آنها بر سر طالبان، هر لحظه در معرض سوخت شدن است.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)