توطئه خطرناک در آییننامه طالبان
- انتشار: ۲۱ جوزا ۱۴۰۱
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 131099
در چند روز گذشته، موضوع انتشار کتاب «عبدالحکیم حقانی» قاضیالقضات یا رئیس دادگاه عالی طالبان، سروصدایی به پا کرده است. اصل کتاب عربی است که تحت عنوان «الاماره الاسلامیه ونظامها» در رمضان ۱۴۴۳هجری توسط انتشارات «دارالعلوم شرعیه» بدون ذکر محل نشر کتاب در ۳۱۲ صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب در حال حاضر، جایگاه آییننامه و قانون اساسی طالبان را داشته و اگر قرار باشد در آینده نیز قانونی برای افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان تنظیم شود، قطعاً کتاب عبدالحکیم حقانی، مرجع و مبنای آن قرار خواهد داشت. در کتاب «الاماره الاسلامیه ونظامها» موضوعات متعددی مورد بحث قرار گرفته است که از سیاست گرفته تا امور اجتماعی را دربر میگیرد.
موضوعات مطرحشده در کتاب شیخ عبدالحکیم حقانی شرعی، با سرنوشت ملت افغانستان ارتباط دارد زیرا طالبان کتاب وی را راهنما و نقشهراه خود دانسته و در آینده نیز آن را مرجع دولتداری قرار خواهند داد.
حرفبهحرف، کلمهبهکلمه، جملهبهجمله و عبارتبهعبارت این کتاب، جای بحث و حرف دارد. ظاهر مطالب کتاب، با آیات قرآن، احادیث و سخن بزرگان دین آراسته شده است اما در عقب آن توطئه بزرگی علیه تاریخ، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع افغانستان نهفته است. بحث برانگیزترین موضوعات کتاب عبدالحکیم حقانی، ساختار نظام آینده افغانستان، حضور زنان در اجتماع و مسئله آموزش است. وقتی موضوع ساختار نظام، مورد بحث قرار میگیرد، تنها گزینهای که جایگاهی برای آن تعریف نشده، انتخابات و حق انتخاب حاکم توسط مردم است.
همچنین وقتی مبحث حضور زنان در اجتماع و سیاست در صفحات ۱۵۱ و ۲۷۵ کتاب عبدالحکیم مطرح میشود، دیگر محال است که زنان در حاکمیت طالبان جایگاهی ولو به اندازه کارمند ساده در یک نهاد دولتی داشته باشند. در مجموع، در کتاب عبدالحکیم حقانی، حضور زنان در سیاست و اجتماع به کلی نفی شده و با صراحت گفته شده است که جایگاه زنان فقط خانه است.
توطئه بزرگتر از این، فصل آموزش این کتاب است که تحت عنوان «التعلیم العصری» آمده است. این بحث از صفحه ۲۴۲ کتاب آغاز میشود و تا صفحه ۲۶۳ ادامه مییابد. آنچه من از توطئه بزرگ و خطرناک سخن گفتم؛ این نکته است که عبدالحکیم حقانی، نه تنها نظر خوبی به مکتب و تحصیلات مدرن و عصری ندارد بلکه در صفحه ۲۴۳ کتاب خود حاکمان مسلمان و علما را به جلوگیری از فعالیت مکاتب علوم جدید و عصری تشویق و ترغیب میکند زیرا به گفته او، مکاتب از تاثیرات و ثمرات کفار است تا مسلمانان را به فساد بکشانند و مسلمین را از دین منحرف کنند.
“فعلی أمراءالمسلمین و علماءالدین أن یمنعوا الناس عن مثل هذه المکاتب المروجه أشدالمنع؛ لأنها من تأثیرات الکفار الذین یسعون فی فساد أخلاق المسلمین و انحرافهم عن دین الله”
الاماره الاسلامیه ونظامها صفحه ۲۴۳
حقانی برای این دیدگاه خود، به سخنی از شمسالدین ذهبی از علمای قرن هشتم و نهم هجری که فلسفه و کلام یونانی را نکوهش کرده، استناد کرده است اما قاضیالقضات طالبان به این درک نرسیده که فلسفه و کلام یونانی متفاوت از علومی چون فیزیک، ریاضی، شیمی و سایر مواد درسی کتابهای مکاتب است. این نظر عبدالحکیم حقانی چنان سست و بیبنیاد است که دو روز پیش، اعتراض مولانا عبدالعزیز هندی از علمای حامی طالبان در شبهقاره هند را به دنبال داشت. وی در مقالهای به زبان عربی، از قاضیالقضات طالبان خواست که سلیقه خود را به اسم آموزههای اسلامی و دینی به خورد مردم ندهد. انتقاد مولانا عبداالعزیز درست و به جا است زیرا منطق و استدالالهای مطرحشده در الاماره الاسلامیه ونظامها، چنان ضعیف بوده که انگار یک طالب مبتدی، از درس استاد، یادداشتبرداری کرده است.
دوسال پیش زمانی که شیخ عبدالحکیم حقانی به عنوان سرپرست هیئت مذاکرهکننده طالبان از پاکستان به قطر رفت، تصور من این بود که اگر بین طالبان یک نفر اهل درایت و علم باشد، عبدالحکیم حقانی خواهد بود اما اخیراً وقتی کتابش را خواندم، ذهنیتم درباره علمیت او نیز فروریخت.
به هر صورت، یک نمونه از مخالفتهای وی را با علوم مدرن و جدید برای این ذکر کردم تا بدانیم که چرا کتاب عبدالحکیم را توطئه بزرگ علیه تاریخ، فرهنگ، اقتصاد، سیاسی و اجتماع افغانستان میدانم زیرا اگر نقشه راهنمای قاضیالقضات طالبان در افغانستان جنبه عملی به خود بگیرد که تا حدودی گرفته است، دیگر «دکتر»، «مهندس»، «متخصص» و «سیاستمدار» نخواهیم داشت زیرا علوم پایهی دکتر و مهندس شدن، مکاتب مروجه است که عبدالحکیم حقانی از حاکمان مسلمان و علما خواسته است جلو فعالیت این مکاتب را بگیرند.
سوال این است که ثمره و نتیجه این فتوا چیست؟
نتیجهاش این است که مردم افغانستان بیشازپیش به کشورهای خارجی و به خصوص پاکستان وابسته میشوند. به عبارت دیگر، وقتی فعالیت مکاتب عصری متوقف شود و یا کیفیت آموزش به خاطر اسلامیزه کردن از نوع طالبانی کاهش یابد، تا بیست سال دیگر یک دکتر ساده هم نخواهیم داشت و این یعنی این که مردم برای درمان یک بیماری ساده هم باید راهی پاکستان شوند. آیا این توطئه بزرگ و خطرناکی نیست؟
سخن عبدالحکیم را نباید فتوای شخصی و ساده بدانیم زیرا این سیاستی است که اکنون در بین طالبان دنبال میشود. مثلاً عبدالباقی حقانی وزیر تحصیلات عالی طالبان نیز همین شیوه را در پیش گرفته است و میانه خوبی با علوم جدید ندارد. سخنرانیهای وی علیه علوم عصری و فارغالتحصیلان بیست سال اخیر، گواه این سخن است.
جالب است که این دو تن یعنی عبدالحکیم حقانی و عبدالباقی حقانی در دارالعلوم حقانیه که زیر نظر سازمان اطلاعات پاکستان فعالیت میکند، تربیت شده و از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند.
یادداشت را با این دو سوال به پایان میبرم که آیا خصومت و دشمنی این دو نفر و پیروان آنان با علوم جدید که حاصل آن تربیت دکتر، مهندس و متخصص است، دیدگاه خود آنان است یا از طرف پاکستان دیکته شده است؟
دیگر این که آیا شما هم مثل من به همین نتیجه رسیدهاید که پاکستان میخواهد ملت افغانستان به دور از علم باقی بماند و مانند گذشته در بیشتر عرصهها به این کشور محتاج باشد؟
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)