تلطیف سیاست؛ نگاهی به نقش مصلحانه آیت الله سیستانی در عراق و دیدار پاپ از نجف
- انتشار: ۲۸ حوت ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 108973
دیدار پاپ فرانسیس با آیتالله العظمی سیستانی رخدادی بزرگ در سال جاری بود. در هنگامهای که خاورمیانه دچار درگیریهای فرقهای – قومی و بیثباتی مزمن است، این دیدار حتی در اندازه نمادین برای منطقه، جامعه زخمی عراق و گفتوگوی بینالادیان راهگشا بود.
بسیاری براین نظرند که پاپ فرانسیس و آیتالله العظمی سیستانی بیش از آنکه کنشگرانی سیاسی در جهان امروز باشند، مراجعی دینیاند که مرزها و فاصله دین و سیاست را بهخوبی رعایت کردهاند. اما از منظری دیگر میتوان این دو مرجع دینی – مذهبی را دیندارانی سیاستمدار به شمار آورد که با تکیه بر «مرجعیت» و «محبوبیت» خود توانسته و میتوانند در بزنگاه کنونی و بهویژه در خاورمیانه که از نبود ثبات رنج میبرد، ایفای نقش کنند.
رهبر کاتولیکهای جهان با بیش از یک میلیارد نفر پیرو مذهبی خود با قبول لغو همه پروتکلهای رسمی به دیدار یکی از مراجع طراز اول شیعیان در یکی از محلههای فقیر نشین نجف رفت. با او درباره صلح، اعتدال و لزوم تعامل سازنده ادیان گفتوگو کرد و هر دو دیدگاهی مشترک را برای استقرار صلح و دوستی ابراز کردند. دستمایه آنان همانا مرجعیت و محبوبیتی است که از آن نه تنها نزد پیروان فرق دینی – مذهبی خود بلکه دیگر آحاد جوامع سیاسی و اجتماعی برخوردارند. پاپ فرانسیس و آیتالله العظمی سیستانی نقش مشترکی را در جهان امروز ایفا میکنند که نه تنها آنان را در مرجعیت دینی بلکه به پشتوانه محبوبیتشان برای راهگشاییهای سیاسی و اجتماعی همراهی میکند. از اینرو نمیتوان آنان را در اندازهای سنجید که فاصلهشان تا سیاست بسیار است. در واقع رویکرد آنان تصویری خاص از دخالت دین در سیاست میدهد؛ به گونهای که دین نقش راهگشای خود را در تعاملات سیاسی – اجتماعی و فرهنگی ایفا کند.
برای مطالعه و تحلیل اندیشه چهرههایی چون این دو شخصیت و درک تأثیرگذاری آنان نخست باید دریافت که در لباس مرجع دینی چه اولویتهایی را در رویکردهای خود قائلند؟ دوم، این رویکرد تا چه اندازه نزد مخاطبانشان اعم از شمار مقلدان و دیگر مردم قابل فهم است؟ سوم، کدام جنبه از اندیشههای آنان برای عموم جذاب است و همچنان میتواند جذاب و نافذ باقی باشد؟
آیتالله العظمی سیستانی از آنرو نزد عموم مذاهب اسلامی، مردم عراق و شیعیان جهان محبوب و محترم است که توانسته جایگاه خود را به عنوان کنشگری «منصف و مصلح» حفظ کند. همین موضع او را حتی میان مردم اهل تسنن عراق نیز محترم کرده است. با مرور کارنامه این مرجع با تجربه میتوان دریافت که او با حفظ رویکرد اعتدالی در جامعه آشفته سیاسی عراق، هرگز نشانی از تمایل جناحی – سیاسی از خود بروز نداده است. جایگاه و اعتبار خود را برای بهرهگیری جناحی به هیچ گروه، دسته و فرقهای واگذار نکرد. جامعه عراق پس از سقوط رژیم بعث، سرشار از انتقام بود. شیعیان که در همه تاریخ سیاسی عراق در انزوا و تبعیض رنجآور بسر برده بودند، هیچگاه از سوی این مرجع دینی به انتقام گرفتن از بانیانش تشویق نشدند.
آیت الله العظمی سیستانی با درک شرایط زمانی و مکانی، از جایگاه دینی خود به مثابه امکانی در خدمت به ارائه نقش «شریک منصف» اما «نافذ» در بیرون رفت عموم عراقیها و نه فقط شیعیان از مشکلات و حلقه تهدیدهایی چون داعش بهره گرفت. در نگاه او شیعیان به همان اندازه محترم و صاحب حقوق شهروندی و مدنی هستند که اهل تسنن، کردها و دیگر پیروان مذاهب این کشور باید از آن برخوردار باشند.
مهمتر اینکه او با پرهیز از تنگ نظری و کوتاهبینی سیاسی، در مواجهه با مطالبات جناحهای رقیب، رویکرد خود را دچار پریشانی نکرد. منافع ملی را بر مصلحتهای شخصی ترجیح داد و با قدرت نرم و پایبندی به ارزشهای دینی – مذهبی، مشروعیتی نافذ در میان مردم عراق و شیعیان کسب کرد؛ به گونهای که دیگران نیز آن را مشروع بدانند. این مرجع دینی کوشیده است در جامعه رقابتزده عراق که شوربختانه «اعتماد» در آن محلی از اعراب ندارد، این باور را بقبولاند که اگر پیروزی بر رقیبان داخلی تنها هدف سیاسی باشد، همبستگی ملی زایل میشود.
آنچه پاپ فرانسیس را برای دیدار با یکی از بزرگترین مراجع شیعی به محلهای در نجف اشرف ترغیب کرد، ویژگیهایی است که این شخصیت دینی از خود بروز داده. دیدار نجف، رخدادی تاریخی است در بزنگاهی که دین و سیاست باید در خدمت به صلح و رهایی مردم خاورمیانه و عراق از جنگ و کینه ورزی عمل کنند. دیدار نجف از جنس نقش آفرینی مصلحانه مراجع دینی در خدمت به تلطیف سیاست بود.
دکتر عبدالطیف نظری
نظرات(۰ دیدگاه)