در کشور ما زلمی خلیلزاد فرستاده امریکا، با طالبان، بر اساس یک معامله مغبونانه به صورت مشترک، زانویشان را روی گردن یک ملت گذاشتهاند؛ آزادی، عدالت، برابری و حق تعیین سرنوشت یک ملت را به مخاطره انداختهاند؛ اما هیچکس نمیفهمد و نمیگوید که نمیتواند نفس بکشد.
متأسفانه از طریق رسانهها و فضای مجازی اطلاع یافتم که تعدادی از مزدوران و نوکران بیگانگان و وابستگان داعش دریک تجمعی در شهر جلال آباد تمثال مبارک حضرت امام خمینی مرجع عالیقدر جهان تشیع و آیت الله خامنه رهبر جمهوری اسلامی ایران را به آتش کشیدند.
اصلا نباید به صرف حضور سفیدها در تظاهرات های اخیر فریب این ایده را بخوریم که انسانیت هنوز در آمریکا زنده است بلکه برعکس احتمال قوی تر این است که اغلب سفیدها از آب گل آلود ماهی می گیرند و سیاهان بار دیگر ملعبه ی دست آنها.
کشته شدن یک سیاه پوست در آمریکا جهان را به تکان آورد البته روح و نفس این تکان که برعلیه نابرابری هاست قابل ستایش است اما دوگانه نگریستن مردمان دنیا رنج آور و مایوس کننده!
نصاب، مُخ و مغز معارف است و معارف، مُخ و مغز تمام داشتهها و فعالیتهای انسانی یک جامعه و بستر ایجاد تمامی تغییرات مثبت و یا منفی. در این هیچ عاقلی نمیتواند تردید کند. اما این مُخ و مغز معارف افغانستان با رنجها و دردهای بسیاری دستبهگریبان است.
از نظر بودریار مشخصه اصلی جهان کنونی شبیه سازی است. سیستم حاکم در تمام ابعاد از سیاست گرفته تا اقتصاد و زیباشناسی به نقطه صفر خود رسیده است و دیگر امکان تولید را ندارد.
گزارشهای رسیده حکایت از آن دارد که جنگ با کرونا در کشور ما و پاکستان به مرحله “تن به تن” رسیده است. کسی نمیتواند از کسی پرستاری کند. کسی نمیتواند کسی را درمان کند. کسی نمیتواند کسی را تجهیز و دفن کند. دیگر باید قبول کنیم که کرونا وضعیتی را بر ما حاکم کرده که میتوان آن قیامت صغری نامید.