ما بجای پیش گرفتن سیاست دوستی و همکاری و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر راه خصومت را پیش گرفتیم، ولی این قمار را باختیم. فکر میکردیم که پاکستان برای دفاع از حق مشروع خود بیکار مینیشیند. ده بار همین جا نوشته ام که کلید راه حل جنگ در افغانستان تاحدی دست امریکاست ولی بیشتر در اختیار پاکستان است.
وقتی رییس جمهور با خشم می گوید وزارت امور داخله قلب فساد کشور است، نشان می دهد که فساد در این ارگان، تا چه حد عمیق، گسترده و فاجعه بار است. به همان میزان که فساد چند بعدی و همه جانبه در دستگاه پلیس بیداد می کند، مردم از این دستگاه متنفر و منزجر بوده و از آن بیزاری می کنند.
امّا جناب امیر صاحب حکمتیار که به طرز شاهانهای در آن کشور زندگی میکرد، حرفهایی به زبان آورد که نشاندهنده خُبث باطن ایشان است و بطرز عجیب و واضحی آن را میخواست نمایان کند.
حکمتیار در سردخانه سیاسی دست وپا میزند تا اطرافیان کمی توجه کنند، آخر او هم آرزوی حکومت و قدرت در سر داشته است. تمام رقبای حکمتیار قدرت و حکومت را یک دوره تجربه کردند اما حکمتیار تا کنون تنها در نقش یک معترض، مخرب، مخالف، توانسته است ظاهر شود، این عقده ی کمی نیست.
منطق طالبان زور و ابزارش دین است. در مذاکرات قطر نیز از همین منطق و ابزار استفاده کرده در مواجهه با استدلال طرف مقابل، قطع مذاکره و تهدید به ادامه جنگ را پیش میکشد و در برابر مطالبات معقول و عادلانه نمایندگان حکومت، از امارت اسلامی سخن میگوید.
هردو مذهب جعفری و حنفی باید در افغانستان رسمی باشد و به پیروان مذاهب دیگر و حتی ادیان دیگر مانند سِکها نیز در احوال شخصیه و موضوعات فرقه ای و دینی شان حقوق قائل شویم تا همه دوستانه و برادرانه در افغانستان آرام، آباد، آزاد، مرفه و شگوفا زندگی کنیم.
طبعا یک نفر باید رتبه اول کنکور امسال افغانستان میشد، مثل هر سال. ولی چرا اول شدن شمسیه تا این اندازه باعث سرور و غرور شده است؟ میدانیم دلایل بسیار است، از نجات یافتن او بعد از حمله داعش به مرکز آموزشی موعود گرفته، تا طبقه اجتماعی خانواده شمسیه که از جماعت فرهنگدوست و دانشدوست […]
آقای حکمتیار از این گونه نقیض گویی ها و اهانت ها چه هدفی را دنبال می کنند؟ آیا مسیر باد را به سمت طالبان دیده و می کوشند خودرا با آنان همسو و همدل نشان دهند یا پروژهٔ کلان تری پشت اظهارات متناقض ایشان قرار دارد؟
اعلام نتایج کنکور دانشگاه های کشور، و راهیابی دانش آموزان سخت کوش از میان فقیرترین و محروم ترین اقشار و لایه های جامعه، افزون بر این که سرور و شادمانی را نصیب خود دانش آموزان ساخت، برای خانواده های شان و جامعه نیز به ارمغان آورد، چند پیام و نکته مهم را نیز با خود دارد.
اظهارات شتاب زاده ی اخیر حکمتیار ثابت ساخت که او از نوعی سخافت در اندیشه و رفتار؛ رنج برده و پارادوکس عظیمی را از این ناحیه در مخلیه ای رنجورش حمل می کند.