سیاست یک بام و دو هوای ایالات متحده، نشان می دهد که آنها و طالبان دست شان در یک کاسه هست و هرکدام برای حفظ جان یک دیگر، دست به دست هم داده اند اما آن چه در این میان قربانی اصلی محسوب می شود، ملت مظلوم و ستم کشیده افغانستان است.
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی به پاکستان رفته است ولی تمام مذاکراتش پشت در های بسته صورت میگیرد.
آیا مذاکرات پشت پرده آقای حکمتیار بخاطر منافع ملی است؟ اگر به نفع افغانستان است چرا با رسانه ها شریک ساخته نمیشود.
تقصیر احزاب پوشالی و سران خودخواه اگر در این گونه فجایع بیش از دولت بیکفایت نباشد، قطعا کم نیست. بنابراین، مردم بیش و پیش از دولت باید سراغ اینها را بگیرند تا تکلیفشان را با مردم روشن نمایند که در این وسط چه کاره اند و چرا برای جلوگیری از بدبختی، کاری نکردند و نمیکنند؟
ممکن است دکتر عبدالله باردیگر طالبان را در کابل و خود را در پنجشیر ببیند و مجبور شود خود او اینبار نقش احمدشاه مسعود را بازی کند. در این صورت نیاز به حمایت کشورهای دوست دارد.
دردمندانه باید گفت ما قربانیان نیز در پدیدآمدن این نامردمی ها و قربانی شدن ها شریک هستیم! زیرا گفته اند در وقوع ستم دو کس شریک است: یکی که ستم می کند (ستمگر)، و دیگری آن که ستم می پذیرد!
خلاصه اگر درپی رهایی هستیم، منطق حکمتیار را باید کنار گذاشت که با آن ره به جایی نخواهیم برد؛ چون منطق وی منطق مسئولیت ناپذیری و دشمن اصلاحات است و اصلاحات با مسئولیت پذیری سنخیت دارد نه با مسئولیت ناپذیری.
متاسفانه صلح با “طالبان قطری” که ظاهرا نماینده طالبان هستند؛ بازی کثیف انحرافی است که با هزینه پولهای گزاف همه را سرگرم خودش کرده و چشم امید بسیاری از اقشار کشور رابه نتایج این نشست ها دوانیده است، در حالیکه معادلات در بخش دیگری از خاک افغانستان و یا جای غیر از قطر مثل پاکستان باید رقم خورد انهم با گروه های اصلی که هیچ اهمیتی برای” طالبان قطری” و نتیجه این نشست قایل نیستند.