
معاون محترم رئیس جمهور افغانستان، لطفا بلخاب را دریابید
شرایط حساس کنونی می تواند بلخاب را به کانون بحران تبدیل کرده و در سایه آن ولایت های اطراف چون بامیان، سمنگان، غور و بلخ را گرفتار فاجعه کند.
شرایط حساس کنونی می تواند بلخاب را به کانون بحران تبدیل کرده و در سایه آن ولایت های اطراف چون بامیان، سمنگان، غور و بلخ را گرفتار فاجعه کند.
رهبران سیاسی هزاره بجای اعلامیه دادن و توصیه های اخلاقی به حکومت، اقدام جسورانه و عملی کنند و رهبران حکومت را وادارا به پاسخگویی و حل عادلانه ی غایله نمایند.
در مورد بهسود، اصلا بیایید تامل غیر هزارگى داشته باشیم و از دید شخص سوم بى طرف به قضیه، نگاه کنیم.
این ادعا و اعلان طالبان در مسکو که «اگر اشرف غنی از قدرت کنار رود، ما حاضریم با حکومت جدید کار کنیم»، اختلاف در داخل دولت و نظام سیاسی حاکم و هیات جمهوری اسلامی افغانستان در مذاکرات قطر را علنی و تشدید می کند.
حتا ناسیونالیست های افغانی حق دارند مخالف رژیم ایران باشند، علیه او بنویسند، حرف بزنند ولی احمقانه است که اینها به علیه پاکستان، روسیه، چین، ازبکستان، قطر، اندونوزیا … و بخصوص حکومت کابل که با طالبان مذاکره میکنند حرفی نمیزنند، مشکلی ندارند.
همه میدانید که چقدر قشر فرهنگی مهاجر زحمت میکشند تا روابط مردم ایران و افغانستان خوب شود، بعد با یک تصمیم اشتباه، تمام آن زحمات و تلاشها به باد فنا میرود.
سیاست آمریکا در قبال مساله اسراییل و فلسطین در دوران ریاست جمهوری ترامپ تغییر فاحشی نسبت به سیاست سنتی آمریکا به ضرر فلسطینیها و به نفع اسراییل داشت.
اگر معیار حقوق و اصول روابط بین الملل باشد، رفتار امریکا و ایران هیچ کدام پذیرفتنی نیست؛ با این تفاوت که ایالات متحده بنیانگذار یک رفتار غیر متعارف و غیر اصولی از منظر معیارهای حقوقی است که به یک گروه تروریستی مشروعیت بین المللی میبخشد و آن را در سطح یک دولت مشروع ارتقاء میدهد؛ و ایران نیز بر همین مبنای غلط عمل میکند.
به نظر میرسد طی یک دههی اخیر، روابط پیدا و پنهانِ جمهوری اسلامی با گروه طالبان، از وضعیتِ تقابل و تخاصمِ تمام عیارِ قبلی، به نوعی تفاهم و تعامل سیاسی تغییر جهت داده است.
حکومت موقت چندین بار در تاریخ افغانستان تشکیل شده است و هر بار براساس نیت های شوم و اهداف یک قدرت بزرگ بوده است که افغانستان و مردمش را با بدبختی بیشتر روبرو ساخته است.