هم حکومت کنونی و هم هزارهها باید بدانند که نه تقابل به نفع طرفین است و نه تداوم تحرکات تحریک آمیز و واکنشهای احساساتی راه حل. دو طرف باید دقت نمایند که تقابل و تداوم تحرکات تحریک آمیز و واکنشهای احساساتی، نه روز به روز بلکه لحظه به لحظه مسائل را پیچیدهتر و از کنترل خارج میکند.
این پارادوکس که حکومت نه خود قادر به تامین امنیت است و نه به مردم بومی اجازه تامین امنیت می دهد، نشانه حکومت غیر مسوول است. بنابراین در رویداد بهسود باید یک هیات با صلاحیت و بی طرف تشکیل شود تا عاملان کشتار مردم ملکی و غیر نظامی را شناسایی و مجازات کند.
رهبران سیاسی هزاره بجای اعلامیه دادن و توصیه های اخلاقی به حکومت، اقدام جسورانه و عملی کنند و رهبران حکومت را وادارا به پاسخگویی و حل عادلانه ی غایله نمایند.
این ادعا و اعلان طالبان در مسکو که «اگر اشرف غنی از قدرت کنار رود، ما حاضریم با حکومت جدید کار کنیم»، اختلاف در داخل دولت و نظام سیاسی حاکم و هیات جمهوری اسلامی افغانستان در مذاکرات قطر را علنی و تشدید می کند.
حتا ناسیونالیست های افغانی حق دارند مخالف رژیم ایران باشند، علیه او بنویسند، حرف بزنند ولی احمقانه است که اینها به علیه پاکستان، روسیه، چین، ازبکستان، قطر، اندونوزیا … و بخصوص حکومت کابل که با طالبان مذاکره میکنند حرفی نمیزنند، مشکلی ندارند.
همه میدانید که چقدر قشر فرهنگی مهاجر زحمت میکشند تا روابط مردم ایران و افغانستان خوب شود، بعد با یک تصمیم اشتباه، تمام آن زحمات و تلاشها به باد فنا میرود.
اگر معیار حقوق و اصول روابط بین الملل باشد، رفتار امریکا و ایران هیچ کدام پذیرفتنی نیست؛ با این تفاوت که ایالات متحده بنیانگذار یک رفتار غیر متعارف و غیر اصولی از منظر معیارهای حقوقی است که به یک گروه تروریستی مشروعیت بین المللی میبخشد و آن را در سطح یک دولت مشروع ارتقاء میدهد؛ و ایران نیز بر همین مبنای غلط عمل میکند.