
تضاد منافع آمریکا و چین در خاور دور
محدودیت منابع در کنار تنوع بازیگران، تضاد منافع و ساختار آنارشیستی روابط بین المللی دست در دست هم تنش و بحران را قاعده بازی سیاست بین الملل می کنند.
محدودیت منابع در کنار تنوع بازیگران، تضاد منافع و ساختار آنارشیستی روابط بین المللی دست در دست هم تنش و بحران را قاعده بازی سیاست بین الملل می کنند.
اینک که دستگاه واشنگتن به طور کامل مسئولیت سیاست خارجی و نظامی ایالات متحده را به دست آورده است، بازنگری برنامه دولت ترامپ برای پایان دادن به دخالت های نظامی امریکا در افغانستان در اول ماه می سال جاری میلادی تعجبی ندارد.
افغانستان دیگر نیازی به حضور نیروهای خارجی ندارد. همان بهتر که این نیروها افغانستان را ترک کنند. تنها چیزی که مردم افغانستان از ایالات متحده امریکا میخواهند این است که مانع دخالت کشورهای همپیمان خود مانند پاکستان و برخی کشورهای عربی در افغانستان گردند. همین و بس.
در فرهنگ و سیرۀ جماعتِ شیعه/هزارۀ افغانستان هیچگاه «زندۀ» خوب و «مردۀ» بد نداشتهایم. آدمیان تا زمانی که نفس میکشند، نه تنها از تمامِ فضائل و مکارم و افتخارات بیبهرهاند؛ بلکه تمام صفاتِ دَدَان و درندگان را یکجا در وجود خود جمع کردهاند؛ اما به محض اینکه رُخ در نقاب خاک کشیدند، آن وقت است که جامعِ کمالات و کرامات میشوند و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند!
شهید مزاری دارای دوستانی بود که اگر به عنوان یک مثلث در نظر بگیریم، یک ضلعش را شخصیتهای سابق عمدتا سازمان نصر، ضلع دیگرش را نیروهای چپی و ضلع سومش را پشتونهایی نظیر حزب اسلامی و طالبان تشکیل میدهند.
ظهور گروه های تکفیر گرا و ستیزه جو از نام و آدرس اسلام و جهاد مانند گروه های داعش، القاعده، طالبان، بوکو حرام و ……….. از زوایۀ دینی و آیدئولوژیک جدا از پیوندهای استخباراتی شان، به فهم، باور و قرائت آن ها از اسلام و به خصوص از آموزه ها و احکام اسلام در مورد جهاد بر می گردد.
نیازی به توضیح نیست که پاکستان منافع خود را در تقویت جریان اسلام گرایی جامعه ی پشتون و تضعیف ناسیونالیزم قومی این جامعه می بیند.
سیاستهای کلی آمریکا باجابجایی های حزبی، چندان تفاوتی نخواهدداشت بلکه هدف یکیست اما بادو ابزار سیاست،دنبال می شود.
پس از سه چهارم قرن، روشن است که این اتحاد بیش از اینکه اقدامات خوب انجام داده باشد عملکرد مضر داشته است.
یکی از مطالبات مهم شهید مزاری، نقش هزاره ها در ساختار اصلی قدرت و تصمیم گیری سیاسی بود؛ به راستی در حال حاضر چقدر در تصمیم گیری سیاسی نقش داریم؟ مگر غیر از این است که دیگران برای ما و به جای ما تصمیم می گیرند؟ !