اما حزب اسلامی با مدیریت سازمانهای استخباراتی آمریکا و پاکستان و در قالب دوستی با حزب وحدت، نقشههای انتقام جویانه سازمانهای مذکور را به خوبی و زیرکانه عملی نمود که هم به نابودی حزب وحدت و شهادت شهید مزاری و یارانش به طور خاص و هم به انحطاط سیاسی شیعیان به طور عام منجر شد…
ملیشه های حکومتی به سرسپردگی وحیدقتالی درهرات خانه های مردم را تاراج کردند و فجیع تر آن که اسیران را پس از اسارت با ضرب گلوله کشتند! نهادهای عدلی و قضایی و مدنی و حقوق بشری کجایند؟
حکمتیار ده روز به حکومت وقت داد تا به خواسته های شان سر تمکین فرود آورد. او حکومت را به غلامی خارجی ها متهم کرد و ضعف ارگ را با تمام قوت فریاد کشید. در اینجا خبری از هشدارهای پی در پی گارنیزاسیون نبود، حمله انتحاری صورت نگرفت و آتش باری بر مظاهره چیان نشد. همه چیز در فضایی آرام و روماتیک شکل گرفت.
حزب وحدت به جای تأمل و گفتگوی بیشتر با دولت تنگ نظر وقت و به جای دقت به جایگاه قبلی خویش در سه تحولات مهم ذکر شده، با دگردیسی سیاسی کشنده یکباره به گذشته خویش پشت نمود.
سال ۲۰۲۱ را باید به عنوان سالی که تنش های استراتژیک در آسیای شرقی، مدیترانه شرقی و آرتیک روند افزایشی و در آسیای غربی و ترانس آتلانتیک تا حدودی روندی کاهشی به خود خواهد گرفت به شمار آورد.
دزدانِ کمتجربه و تازهکاری که بدون هماهنگی و تبانی با پلیس، لباس مقدس «سارق» را به تن میکنند و دست به سرقت میزنند؛ بسیار سریع و آسان، شناسایی و دستگیر و مجازات میشوند؛ اما دزدانِ باهوش و حرفهای که با اشاره و اجازۀ پلیس، مرتکب سرقت و غارت میشوند، هیچگاه شناسایی و مجازات نمیشوند؛ بلکه تا ابد به حیث «سارقِ مسئول» و «دزدِ شریف» به شغل خود ادامه میدهند.
حال سوال این است که چه فرقی بین مولوی انصاری و حبیب غوریانی در قانون شکنی است، که یکی با این همه خشونت و کشتار از سوی ولایت و شخص والی مواجه می شود، ولی دیگری نه تنها مورد تعقیب قرار نمی گیرد، که حتی مورد تشویق حکومت نیز می باشد؟