در وضعیتِ پیچیده و دشواری که دولت و قوای مسلح افغانستان هم در تالار مذاکرات صلح و هم در میدانهای جنگ، کاملاً در موضع دفاعی قرار دارند و ناامیدانه برای بقای خود تکاپو و تقلّا میکنند؛ چرا محافل و حلقاتی در درون حاکمیّت تلاش میورزند تا جبههی جدیدی را در مناطق امن و آرام هزارهجات در مقابل خود بگشایند؟
در ادامه تلاشها برای صلح افغانستان، در آخرین روزهای سال ۱۳۹۹ کنفرانسی به ابتکار روسیه در مسکو برگزار شد. کشورهای ایالات متحده امریکا، چین، پاکستان، قطر و ترکیه نیز در این کنفرانس حضور داشتند. ۱۲ تن به نمایندگی از حکومت افغانستان و ۱۰ تن از گروه طالبان دعوت شده بودند.
رهبران حکومتی هزاره در آزمون سخت قرار دارند. آنها اگر نتوانند قضیه بهسود را به خوبی حل و فصل کند، اندک جایگاهی که در میان مردم دارند را به کلی از دست خواهند داد.
“نوروز” نماد حیات، زندگی، نشاط و نظم آفرینش هستی است. “نوروز” نشانه آشکار از تداوم حیات و نامیرایی است؛ “نوروز” با همه تکرار شدنش پس از ۳۶۵/۳۶۶ روز، هم چنان “نو” است و امید “آفرین”.
در نهایت مسوولان فرهنگی جامعه بدانند که دو بال هویت ملی ما، یعنی فرهنگ عرفی و ملی در یک سو و هویت دینی و مذهبی در سوی دیگر، مکمل یکدیگرند و تضعیف یکی به تقویت دیگری نمی انجامد.
وز عجیبی بود این ۵ شنبه آخر سال ۱۳۹۹. در آستانه نوروز و پا گذاشتن به سده نو، در حالیکه در بلخ آمادگی افراشتن پرچم علی را میگیرند، امپراتور بلخ پرچم خود را برای تسخیر قدرت سیاسی در افغانستان بلند نمود و “حزب” مسعود و ربانی را دو پاره نمود.
عدم حضور ایران و هند، دو کشور مهم که دعوت شده بودند، نشان میدهد که عدم اعتماد به “پلان صلح” امریکا، عدم اعتمادی که ناشی از بقدرت رسیدن طالبان است، خیلی زیاد است.