در اینکه بند کمال خان یک پروژه ملی است شکی نیست و باید برای افتتاح آن از خوشحالی در پست خود نگنجیم. اما چرا چنین نیست؟ چرا در فضای مجازی جز اندک پیروان ارگ، کسی دیگر عکسهای افتتاح این پروژه ملی را نشر نمی کند؟ چرا همان صفحات فیسبوکچیان ارگ که این تصاویر را منتشر کرده از ۵۰ لایک بیشتر نمی گیرد؟
جبهۀ مردمی بهسود ـ میدان مصمم بود «مقاومتِ عاشورایی» از خود به یادگار بگذارد و دیارِ مردخیزِ میریزدانبخش را به گورستان مهاجمان مبدّل سازد؛ اما مشاوران نیکخواه و دوراندیشِ جبهۀ مقاومت در داخل و خارج کشور، چنین مشوره دادند که قبل از ورود نیروهای دولت به بهسود، رزمندگان مقاومت مردمی سنگرها و قرارگاههای خود را تخلیه کنند؛ ولی هیچ سند و سلاح و ردّپایی از خود بر جای نگذارند.
امروز رئیس جمهور محمداشرف غنی در مراسم آغاز سال تعلیمی جدید، به یک واقعیت تلخ اعتراف کرد و آن نا آشنایی کارگزاران حکومتی و همکاران وی در باره مسایل جغرافیایی، بافت فرهنگی و اجتماعی افغانستان است.
لشکرکشی سنگین نظامی به بهسود، در شرایطی که حتا کابل در محاصره ی تروریست ها و میدان شهر در محاصره ی طالبان می باشند و ۵۰ کیلومتر جاده میدان شهرـ بهسود از کنترل دولت خارج است، جنگ در لوگر و بغلان و فاریاب و سراسر کشور جریا دارد، با هیچ منطق سیاسی و مدیریت نظامی قابل توجیه نیست.
مردم به طور طبیعی نیازمند آیین ها و مراسم هستند و حیات اجتماعی خود را در همین آیین ها می بینند. به همین دلیل انسان ها از نخستین روزهای زندگی اجتماعی دست به خلق آیین ها و مراسم مختلف زده اند. از بدوی ترین اجتماعات تا پیشرفته ترین آن ها این نیاز را به صورت های مختلف به نمایش گذاشته اند.
جنگ و ضرورت جنگ توسط حکومت، تعریف مشخصی دارد که باید به دور از سلیقهی شخصی رییسجمهور و سایر مقامات حکومتی صورت بگیرد. اما جنگ در افغانستان طبق سلیقهی مقامات حکومتی صورت میگیرد.
در وضعیتِ پیچیده و دشواری که دولت و قوای مسلح افغانستان هم در تالار مذاکرات صلح و هم در میدانهای جنگ، کاملاً در موضع دفاعی قرار دارند و ناامیدانه برای بقای خود تکاپو و تقلّا میکنند؛ چرا محافل و حلقاتی در درون حاکمیّت تلاش میورزند تا جبههی جدیدی را در مناطق امن و آرام هزارهجات در مقابل خود بگشایند؟