لشکرکشی حلقات ارگ به بهسود، درظاهر، برای سرکوب فرمانده علیپور بود اما داستان و پیامد این لشکرکشی، عمق یک بحران ستبر فرهنگی ـ اجتماعی و تیوری های منظومه ای را آشکار کرده است: تحریک و تهیج نفرت قومی با تیوری فاطمیون هراسی.
هرچند غنى اشتهاى سیرناپذیر سرورى و زعامت را همچنان در سر دارد و امیدوارِ ثمر دادن طرح ابتکارى اش است، اما درمانده گى و نیازمندى هاى چند جانبه او، این امکان و فرصت را در اختیار ارباب امریکایى اش قرار میدهد تا او را دَور زده و اوضاع را مطابق برنامه اى از قبل طراحى شده شان شکل دهند.
روشنفکر ما نمیتواند از لاک قومزدگی و عوامزدگی بیرون آید، آنگاه از مشکلات جامعه مینالد؛ در حالی که نمیداند کنشهای منهای خرد خود او، از مشکلات بزرگ جامعه محسوب میشود.
مردم درک کردند که تا خودشان از خود دفاع نکنند، حکومت و هیچ ارگان دیگری از آنها دفاع نخواهد کرد لذا تشکیل یک نیروی مردمی برای دفاع مشروع، یک امر واجب و لازم بود که نیروی مقاومت به وجود آمد.
دولت هیچوقت نخواسته است که مشکلات جدی هزاره ها را با کوچی ها به صورت ریشه ای حل کند. هر ساله کوچی های مسلح به مناطق هزاره نشین هجوم می آورند با غارت مال و اموال مردم محل به ویران کردن کشتزار مردم پرداخته و هر ساله هم چندین هزاره ی بیگناه در حملات کوچی ها کشته می شوند.
اینک، تاریخ با شدت و ضعفی در مشابهت، گویا در حال تکرار شدن است، بسیاری را شوقی ویران شدن و ویران کردن فرا کرفتهاست. برخی بین حکومت آقای غنی و امارت طالبان هیچ فرقی قائل نیستند و بر شیپور احساسات برای ویرانی میدمند. برخی دیگر تفاوت بین حکومت و نظام را نمیدانند؛ اما فقط برای ویرانی لحظه شماری میکنند.
توقع از علیپور و جبهه مقاومت باید معقول باشد. علیپور و چند جوان هزاره از گوشه و کنار هزارستان جمع شدند تا جلو تجاوز، اختطاف و بیدادی را بگیرند. یکیاش مثل خود علیپور موتروان است، یکی دیگرش دکاندار و یکی دهقان و یکی هم کارگر ساده و یکی هم جوانی که تازه بالغ شده است.
دوستان در مورد مصاحبه آقای سعادتی تعریفها و تمجیدهای زیادی داشتند، اما به نظر حقیر آقای سعادتی با پرسشی روبرو شد که مغز سیاست ورزی انسان شیعه و هزاره را نشانه رفت و بیپاسخ ماند؛ پرسشی که تمام سران شیعه و هزاره با شنیدن آن باید شرمنده مردم و جامعه خویش باشند.
حالا نیروی امنیتی با این روسیاهی بزرگ که جایگاهش را در افکار عمومی متزلزل کرد، برای توجیه کارهای اشتباه رهبران حکومت، بین مردم آرد و روغن تقسیم می کند.
برای مخالفت و نا کامی پلان امریکا برای صلح، اشرف غنی طرح خود را در نشست استانبول پیشنهاد میکند. مطابق این طرح انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری شش ماه بعد برگزار خواهد شد و مسلمآ آنچه که اشرف غنی به صراحت نمیگوید این است که “هر شخص و گروهی که برنده شد افغانستان مال او”.