ابودجانه انصاری که بود؟
- انتشار: ۲۸ دلو ۱۳۹۸
- سرویس: اطلس پلاس
- شناسه مطلب: 78229
ابودجانه انصاری یکی دلاور مردان صدر اسلام به شمار می رفت. او سی سال پیش از هجرت پیامبر به مدینه به دنیا آمد و نام سماک بر او نهادند. ابودجانه با القابی چون ذوالسیقین و ذوالمشهره نیز شناخته می شد. سماک پسر حرشه و مادرش نیز حزمه دختر حرمله بود.
ابودجانه انصاری پیش از پیامبر
بنا بر روایات تاریخی ایشان قبل از اینکه پیامبر به مدینه وارد شود به وسیله تبلیغاتی که از اسلام می شد به این آیین گرویده بود. زمانی که پیامبر به مدینه هجرت کردند ابودجانه از استقبال کنندگان وی بود.
ابودجانه انصاری به دلیل شجاعت هایی که از خود نشان داده بود به عنوان یکی از چهره های محبوب و مشهور اسلام شناخته می شد. به طوری که نام او در میان مردم و قبیله های گوناگون به عنوان بزرگ دلاور اسلام شهرت یافته بود.
در زمان او مسلمانان وضع مالی خوبی نداشتند و فشار های اقتصادی به همراه آزار و اذیت دشمنان به شدت آنها را در تنگنا قرار داده بود.
در این موقعیت مردم مدینه هر آنچه داشتند با مهاجرینی که وارد شهر شده بودند تقسیم می کردند. ابودجانه انصاری نیز از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود، اما با این حال صفت سخاوت و بخشندگی در وی به شدت برجسته بود.
نقل است زمانی که پیامبر دستور به خروج یهودیان از مکه را مدینه را داد، اموال آنها به دست مسلمانان افتاد. پیامبر چیزی از اموال یهودیان را به انصار نداد بلکه همه را بین مهاجرین تقسیم کرد و قسمتی از آن را به ابودجاجه انصاری و سهل بن حنیف داد.
پیامبر به دلیل بخششی که این دو در مقابل مسلمانان و مهاجرین انجام داده بودند، بخشی از این اموال را به آنان داد تا از تنگدستی بیرون آیند.
مقام ابودجانه انصاری در کنار حضرت علی
آیه های قرآن در صدر اسلام با توجه به برخی رفتارها و وقایع نازل می شدند، از این رو مردم سعی می کردند کمتر دچار خطا شوند و رفتاری انجام دهند که برایشان رسوایی به بار آورد تا مبادا از کارشان به واسطه آیات خداوند پرده برداری شود.
همچنین خداوند برای کسانی که کارهای نیک انجام می دادند و در انجام آن کارها خداوند و رضای او را در نظر می گرفتند را نیز در آیات خود می ستود.
گفته شده است که آیه چهارم سوره صف در وصف مقام حضرت علی(ع) و افرادی چون ابودجانه انصاری و… نازل شده است. “إنّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کأنّهم بنیانٌ مرصوص” خداوند کسانی را دوست دارد که صف زده در راه او قیام می کنند، گویی بنیانی استوار دارند.
این آیه ابودجانه انصاری را در کنار حضرت علی (ع) و حمزه سید الشهداء، با رشادت و شجاع و ایمان معرفی کرده است.
خُلق ابودجانه
یاران و اصحاب رسول خدا، همگی از خلق و خویی خوش و فضایل برجسته ای برخوردار بودند. در این میان ابودجانه نیز از این امر مستثنی نبود، او یکی از اصحابی بود به خلق نیکو مشهور بود.
نقل است روزی ابودجانه در بستر بیماری قرار می گیرد، مردم به عیادت او می روند. اما بر خلاف تصور، او را با چهره ای بشاش و گشاده ملاقات می کنند.
علت این امر از او سوال شد، ابودجانه پاسخ داد: به این دلیل خوشحالم زیرا نگران چیزی نیستم! تا آنجا که در توانم بود، بر اخلاق و رفتارم تسلط و مراقبت داشتم.
او در جمع عیادت کنندگانش به دو نکته مهم در مورد خودش اشاره کرد که عمل به آن می تواند برای همه ما مفید فایده باشد. ابودجانه گفت: همیشه مراقب رفتارم بودم و درباره آنچه که مربوط به من نبود، سخنی نگفتم. دیگر اینکه سعی کردم با مسلمانان با نیکی رفتار کنم و از اینکه بدی من به آنها برسد مراقبت می کردم.
ابودجانه انصاری در جنگ های پیامبر
ابودجانه در همه جنگ های پیامبر فعالانه و شجاعانه حضور داشت. او در جنگ بدر خسارات جبران ناپذیری به پیکره سپاه دشمن وارد کرد و یکی از سربازان و دلاوران دشمن را که زمعه نام داشت به درک واصل نمود.
دشمن اعتراف کرد که بر اثر ضربه هایی که ابودجانه به آنها وارد کرده است مانند حیوانات سر بریده، سرکوب و نابود شدند.
در جنگ احد، آن زمان که وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام مجروح شدند و مسلمانان نیز با یک اشتباه و غفلت میدان جنگ را رها کردند، نبرد بسیار سختی در گرفته بود.
خطر، جان پیامبر را تهدید می کرد و اصحاب و یاران ایشان، پیامبر را در میان گرفته بودند تا خطر دیگری متوجه ایشان نشود. در این میان رزم آوری دلاور از سپاه دشمن، فریاد زد و پیامبر را به مبارزه طلبید.
از میان یاران رسول خدا، ابودجانه برای مبارزه با او به سوی سپاه آنان رفت و شروع به رجزخوانی کرد. پیامبر با دیدن این صحنه، دست به دعا برد و برای او دعا کرد و فرمود: خدایا از ابودجانه راضی باش که من از او راضی ام.
ابودجانه آن فرمانده دلاور سپاه دشمن را به درک واصل کرد و با این کار روحیۀ از دست رفته مسلمانان را تا حد زیادی تقویت نمود.
شمشیر پیامبر و ابودجانه
نقل است که در جنگ احد، قبل از شروع مبارزه، پیامبر شمشیری در دست گرفت و فرمود: کیست که بتواند حق این شمشیر را ادا کند؟ ابودجانه از ایشان سوال کردند حق آن چیست؟ پیامبر فرمودند: حقش آن است که تا خم نشده دشمن را از تیغ آن بگذرانی.
این وظیفه را ابودجانه بر عهده گرفت و با پیشانی بند سرخ رنگش با غرور و هیبت به سوی دشمن به راه افتاد. پیامبر که در همه حال مشغول درس دادن به مسلمانان بودند با دیدن این صحنه فرمودند: اگر چنین رفتار متکبرانه ای در میدان جنگ باشد، از نظر خداوند عملی زشت نیست، اما در غیر این صورت این رفتار متکبرانه مورد پسند خداوند عالمیان نیست.
ابودجانه انصاری در میان لشکر دشمن رفت و تا توانست آنها را از دم تیغ شمشیر گذراند. از ویژگی های برجسته او همین حضور چشمگیر او در میادین نبرد به همراه پیامبر بود.
چنان که رشادت ها و شجاعت های او در بیشتر کتب تاریخی آمده است. او در تمام جنگ ها دوشادوش پیامبر مبارزه می کرد و دشمنان را به جهنم می فرستاد و همه وظایف خود را به گونه ای بسیار نیکو انجام می داد.