و اکنون پس از مذاکرات دوحه
- انتشار: ۳۰ سرطان ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 117146

افغانستان در ۲۰ سال جنگ و به خصوص در یکسال اخیر برای مذاکرات صلح و آوردن امنیت هزینههای کلانی پرداخته؛ امّا هیچ نتیجهای عایدش نشده است. هیأت بلندپایه و پر تعدادی را برای مذاکره با نمایندگان طالبان به دوحه قطر فرستاد. این نخستین مذاکره مستقیم حکومت و گروه طالبان بود که براساس یکی از مواد موافقتنامه امریکا و طالبان صورت میگرفت. نزدیک به یکسال از آغاز این مذاکرات میگذرد و تاکنون هزینههای کلانی از جیب مردم افغانستان رفته است. گفته شده هرکدام از اعضای هیأت حکومت بیش از ۱۳۰۰۰ دالر ماهانه معاش میگیرند.
پس از آنکه مذاکرات دوحه بدون نتیجه عملاً تعطیل شد، زلمی خلیلزاد دلّال معروف امریکایی اعلام کرد که مذاکرات دوجانبه با حضور جامعه بین المللی و کشورهای همسایه افغانستان در استامبول ترکیه برگزار خواهد شد. مردم چندین ماه به استامبول چشم دوخته بودند که کی این مذاکرات شروع میشود و چه نتیجه خواهد داد؛ امّا این اجلاس در نطفه ناپدید شد و ظاهراً یکی از دروغهای دلّال امریکایی بود.
پس از آن بانگاههای تبلیغاتی، مدّتی روی دیدار مقامات بلندپایه دولت افغانستان و سران طالبان در دوحه هیاهو میکردند و به مردمی درمانده و محاصره در جنگ امید میدادند. سرانجام هیأت عالی دولت به قطر رفت و دو روز با سران سیاسی طالبان دور میز مذاکره نشستند.
نتیجه مذاکرات سران دوطرف جنگ عالی بود؛ رهبران سیاسی که از جنگ، ناامنی و هوای آلوده کابل خسته شده بودند چند روزی به سفر خارج رفتند، گردش کردند، طیارههای شخصی سوار شدند، در هتلهای لوکس دوحه لذّت بردند و از مال و اموال خود در قطر و دوبی احوال گرفتند و بازگشتند. هزینه سفر هم که از جیب مردم بود.
… و اکنون پس از دوحه
مثل روز روشن است که طالبان اهل مذاکره، صلح و تقسیم قدرت نیست. اینچیزها برای طالبان تنها بازی سیاسی و کسب فرصت است. تمامیتخواهی از ویژگیهای اعتقادی و سیاسی این گروه است. طالبان این واقعیت را در ۲۵ سال گذشته به روشنی نشان داده است. روزنامهنگاران و صاحبنظران سیاسی از دو سال پیش بارها فریاد زدند و طرح و ایده طالبان را افشا کردند. این قلم ناتوان بارها نوشت که برنامه طالبان پس از خروج نیروهای خارجی گرفتن قدرت با سلاح و زور است؛ امّا غرور قدرت و ثروت، سیاستمداران و دولتمردان را کور و کر کرده است. آنها اگر توان درک این واقعیت را میداشتند، میلیونها دالر خرجشده در مذاکرات صلح دروغین را برای نیروهای امنیتی خرج میکردند. سربازان از نان خشک سیر میشدند، نیروهای امنیتی سلاح و مرمی کم نمیآوردند، جنازههای شهدا زودتر انتقال مییافتند و خانوادههای شهدا و سربازان اینقدر فقیر و بیچاره نبودند.
چوپان دروغگویی به نام اشرف غنی در نماز عید قربان گفته است: مذاکرات قطر اتمام حجّت برای طالبان بود؛ طالبان ثابت کرد که به مذاکره و صلح باور ندارد. وی گفته است: رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالبان اشتباهی بود که خارجیها بر ما تحمیل کردند. همین چوپان دروغگوی تا چند روز دیگر بازهم در دام مذاکرات شیطانی به نام زلمی خلیلزاد میافتد و ۷۰۰۰ زندانی باقی مانده طالبان را رها میکند.
چه باید کرد؟
برای مردم و دولت افغانستان دو راه بیشتر نمانده است؛ مقاومت یا تسلیم. افسوس که دولت راه خود را از مردم جدا کرده است؛ مردم راه مقاومت را انتخاب کردهاند. خیزشهای مردمی در سراسر کشور گواه این مدعاست. اکنون از بدخشان تا هرات و از سرپل، جوزجان و بامیان تا بلخ، بلخاب و غزنی و … مردم تفنگ برداشته برای عزت و آزادی خود میجنگند؛ امّا دولت، ولسوالیها را یکی پس از دیگری تسلیم طالبان میکند. از بذل و بخشش حکومت، حالا طالبان به سلاحهای پیشرفته مانند تانگ و دوربینهای دید در شب مجهز شده است.
آشکار است که حکومت شیوه نفاق را در پیش گرفته است؛ در سخن با خیزشهای مردمی همراه است و در عمل ولسوالیها را با امکاناتش به طالبان میسپارد. روز در پهلوی مردم، سربازان جان بر کف را تشویق میکند و شب در پهلوی طالبان، انگیزههای قومی این گروه را پکه میکند.
راه نجات جمهوریت و نجات افغانستان از استبداد و افراطیت این است که حکومت دست از بازیهای سیاسی بردارد و صادقانه در پهلوی مردم ایستاد شود. هزینههای مذاکرات بیحاصل را برای سربازان امنیتی و خیزشهای مردمی خرج کند و مرد و مردانه در این میدان مرگ و زندگی در کنار مردم باشد. صلح و امنیت با قدرت به دست میآید و نه با ضعف.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)