
نقش «سندرم استکهلم» در گرایش افراد به طالبان
در کنار عوامل دیگر، نقش و ردپای «سندرم استکهلم» هم در گرایش عدهای به طالبان دیده میشود.
در کنار عوامل دیگر، نقش و ردپای «سندرم استکهلم» هم در گرایش عدهای به طالبان دیده میشود.
جامعه ما، به فلاکت و سرنوشتی گرفتار شده است که در عصر فضا، مردم ما در زمین، نان برای خوردن ندارند، این شرایط دشوار، به خاطر عدم توانایی در جنگیدن در میدان نبرد نیست، بلکه بخاطر نبود آموزش و عدم آگاهی در درک شرایط است.
واقعیت این است که ط.الب تندرو و میانهرو وجود ندارد. هر دو یک کلیت واحداند و هیچ درز و شکاف ایدئولوژیکی میان شان دیده نمیشود.
قهرمان آدم خودساخته ای بود. پهلوان نه تنها در سطح قومی بلکه در سطح ملی، هویت بخش و غرور آفرین شد. اسم و شهرتش تابع زحمت و خودساختگی اش بود.
اخیراً بعد از یک دوره سکوت و انزواى طولانى، دو چهره مطرح سیاسى درانى که در حصر خانگى بسر میبردند، زبان نقد نسبت به طالبان گشودند.
مار خوش خط و خال به کسی گفته میشود که باطن زشت و پلشت و اما ظاهر فریبنده داشته باشد.
از زمان سقوط نظام جمهوریت تا حال، گروه حاکم با فرامین متعددی که بیشترینه در وضع محدودیت ها و ایجاد تکالیف جدید برای شهروندان کشور وبخصوص زنان آزاده این سرزمین تمرکز داشته، برای حقوق مردم و احقاق آن اصلا توجهی نشده است.
معلومات و دادههای جمعآوری شده توسط سازمانها و نهادهای مستقل بینالمللی نشان میدهد که با وجود تسلط طالبان بر افغانستان، این کشور در حال حاضر خطرناکترین و ناامنترین کشور جهان است.
طالبان برحسب فرمان یک ملای موهوم بنام هبتالله، که تا هنوز هیچکس و در هیچجایی او را ندیده است، موجودیت چند نهاد ملی و رسمی، از جمله کمیسیون نظارت بر تطبیق قانون اساسی، کمیسیون شورای عالی مصالحه ملی و… را منحل اعلام داشتند.
انحلال شورای امنیت ولی توجیه اداری و منطقی ندارد. شورای امنیت در واقع دارالانشای شورای امنیت بود و وظیفهی هماهنگی بین ارگانهای امنیتی را دارد.