شایعهسازی یک موضوع جهانی است و مختص افغانستان هم نیست اما این کشور زمینه مساعدی برای گسترش و انتشار شایعات دارد. فقط کافی است یک نفر خبر غیر موثقی را پخش کند تا به پیروی از آن، هزاران نفر دیگر نیز در کمتر از یک ساعت همان خبر را مثل قارچ تکثیر کنند.
افغانستان درطول تاریخ خود کمتر چنین روزهای خفت باری را تجربه کرده است. بدنبال سقوط ولسوالی کوهستان در ولایت فاریاب و ولسوالی تیوره در ولایت غور بدست طالبان، و بدنبال آن ارتکاب جنایت های تکان دهنده ضدبشری توسط طالبان؛ سخنگوی وزارت دفاع درتوجیه این ناکامی و شکست مفتضحانه مسئولان امنیتی و دفاعی اظهاراتی را در رسانه ها برزبان آورد که حتا یک کودک هم از بیان آن شرم دارد.
روانشناسها هر رفتار بچهگانه انسانها را به بیداری «کودک درون» انسان تعبیر میکنند. به عبارت سادهتر، هر انسانی حتی اگر سن زیادی نیز از او گذشته باشد، بازهم برخی مواقع کارهای کودکانه از او سر میزند.
بیش از سه دهه جنگ و بی نظمی و نداشتن حاکمیت قوی و نبود دولتی مقتدر در افغانستان بسیاری از فعالیتها و انجام پروژههای زیر ساختهای اساسی از جمله استفاده بهینه از آبهای قابل استفاده و در دسترس را غیر ممکن ساخته و مردم از مزایا و ارزشهای آن محروم مانده اند.
پرده اول: از اواخر سال 1360، نهضتها و گروههای متعددی در مناطق مرکزی افغانستان مثل قارچ در حال سربرآوردن بودند. چند نفر کمتر از انگشتان دست، شب با هم مینشستند و فردای آن یک حزب جدید اعلام موجودیت میکرد.
نویسندۀ جوان از «برنارد شاو» نمایشنامهنویس سرشناسِ انگلیسی پرسید: شما برای چه مینویسید استاد؟ شاو پاسخ داد: برای یک لقمه نان! نویسندۀ جوان برآشفت که «متأسفم! بر خلاف شما من برای فرهنگ و انسانیت مینویسم! شاو گفت: عیبی ندارد پسرم! هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!
یادداشتم را با معرفی یک نفر شروع میکنم و سپس وارد بحث اصلی میشویم. این شخص، «محمدموسی شفیق» نام داشت. او از سال 1972 تا 1973 نخستوزیر نظام شاهی و سلطنتی در افغانستان بود.
داعشیان و طالبان تنها افرادِ مسلحِ نامنظم و جنگجویانی با پرچم سیاه و سفید نیستند که در پیکشتن بیگناهان باشند، ارعاب و ایجاد دلهره را در میان مردم بهگسترانند، فقط انتحار کنند و مرگ بیافرینند، به قوانین بینالملل و حقوق مدرن بیتوجه باشند و در عوض به دادگاههایصحرایی افتخار نمایند.
تحلیلهای ما، تنها مبتنی براصالت رهبران سیاسی و محوریت منافع شخصی است؛ لذا از اصالت مردم، محوریت منافع ملی و انطباق سازی کاردهای سیاسی با منافع ملی خبری نیست. به همین دلیل است که مواضع ما، به قطببندیها و مطلقنگریهای تخاصمآمیز کشیده میشود و لشکریان در دوسوی جبهه، بدون نقطه مشترک و در خطوط جدا […]
رهبران سه حزب جنبش ملی اسلامی، جمعیت اسلامی و حزب وحدت اسلامی که عمدتا خود را نماینده سه قوم بزرگ ازبک، تاجیک و هزاره می دانند و پیشینه پرفراز و نشیب اتفاق و بی اتفاقی با هم دارند، روز گذشته رسما از ائتلاف احزاب خود علیه ارگ ریاست جمهوری خبر دادند.