حاکم شدن روزمرگی بر سرنوشت انسان هزاره!
مردم و روشنفکران هزاره به نوعی دچار روزمرگی شده اند. به چیزهای اندک و کوچک دل خوش کرده اند و خواستها و مطالبات کلان خود را به صورت جدی پیگیری نکرده اند.
مردم و روشنفکران هزاره به نوعی دچار روزمرگی شده اند. به چیزهای اندک و کوچک دل خوش کرده اند و خواستها و مطالبات کلان خود را به صورت جدی پیگیری نکرده اند.
متاسفانه با نسلی بی شناسنامه روبرو هستیم که عمری را در خارج گذرانده اند، خانه اصلی شان خارج از افغانستان است و هیچ شناخت اجتماعی ندارند تا مانع اختلاس شان شود.
پلیس شهر میامی امریکا یک دخترِ ۱۸ سالهی مسلمان به نام «علا مصری» را که در تظاهرات ضد نژادپرستی شرکت بود، به جرم مشارکت در اعتراض مدنی بازداشت نمود و در بازداشتگاه، روسری وی را به زور از سرش برداشت و بدون پوشش اسلامی از او عکس گرفت.
پرسشی که هیچگاه ذهنم را رها نمیکند این است که چرا اغلبِ خودباختگیها، بیگانهپرستیها، هنجارشکنیها و بیاخلاقیها در جامعهی هزاره اتفاق میاُفتد؟
در نگاه متدینانه به زن، ورزش، یوگا ، یا هر فعالیت دیگر مساله ی اصلی نیست، بلکه انسانیت، هویت و ارزشهای مشروع، مساله اصلی است. هرکجا انسانیت، هویت زنانه، یا ارزشهای مشروع اسیب پذیر شود برای حفظ این ارزشها (محدوده ) تعریف می گردد، زیرا ازادی نامحدود در هیچ مکتبی پذیرفته نیست.
مطلبی که دوست عزیزم محمد تقی مصباح نوشته است راجع به تمرین یوگا از طرف برخی از بانوان؛ قابل نقد و بررسی است.
سالها پیش “ویلیام جیمز” گفته بود: شخصی که صاحبِ ایمان مذهبی باشد، از هر نوع اضطراب و تشویش مصون میماند.
خانم دکتر فاضل یک نمونه از مهاجرینی است که با وجود مشکلات و سقف شیشهای موجود، توانسته خود را به بالاترین مرحله علمی در سطح جهان برساند. این افتخار نصیب کیست؟ افغانستان یا ایران؟
“پناهنده” و “پناه جو” مفاهیم نوین در ادبیات، سیاسی-حقوقی است. پدیده “پناهنده” در جهان معاصر، در گستره و اهمیتی که سازمان ملل متحد، وادار شده است تا روزی را به این عنوان اختصاص دهد،
برخی مدعیان روشنفکری و الدنگهای فریب خورده حوزوی از آمریکایی به عنوان کشور دوست یاد میکنند و برایش تحت عنوان نامبرده نامه مینویسند که جنایت کارترین جنایت کاران است.