دولت روسیه را میتوان از جمله بازیگرانی دانست که چندان از پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا خشنود نیست. سیاست خارجی یکجانبهگرایانه ترامپ و عدم حمایت جدی وی از ناتو در مقابل سیاستهای مسکو در اروپای شرقی، فرصتی بود که شاید دیگر تکرار نشود.
گزارشهای که در رسانهها از توافق حکومت افغانستان با طالبان درز کردهاست، حاکی از تقسیم قدرت به صورت پنجاه، پنجاه است. به عبارتی قرار است در حکومت جدید، نصف قدرت به طالبان داده شود و نصف قدرت به حکومت فعلی.
از قول یکی از مذاکره کنندگان طالب و مذاکره کنندۀ امریکایی گفته می شود که علاقمندی طالبان به قوای قضایی افغانستان بیشتر از این سبب است تا آنها بتوانند تمام افراد متهم به دزدی و غارتگری ملیارد ها دالر کمک دنیا به افغانستان و دوسیه های فساد ۱۹ سال گذشته را بررسی کنند.
بنظرم من هیچ جوان عاقل و تحصیل کرده از حکومت موقت حمایت نمیکند و اگر چنین حمایتی صورت بگیرد، قطعن رقصیدن به ساز بیگانه ها و عوامل داخلی آنها خواهد بود.
باید پرسید که اگر فاصله میان دیدگاه های محقق و خلیلی تا این اندازه زیاد است که یکی به دنبال حکومت موقت است و دیگری به دنبال حفظ جمهوریت، این دو و بقیه کسانی که در جلسات تصمیم گیری اخیر و به عنوان رهبران جامعه شرکت میکنند و همگی هم با یکدیگر اختلاف نظر جدی دارند، با چه مکانیزمی می خواهند به یک اجماع نظر برسند؟
آنچه دراین مصاحبه شنیدم و دریافتم، نه بیان یک رهبر سیاسی اهل دانش و خرد و استدلال که من می شناختم و انتظار داشتم، بلکه یک گفتگوی آشفته و ضعیفِ داستانی در قالب بیان “سوم شخص مفرد” بود….
افغانستان در آستانه یک تحول دیگر است. از فاطمیون در سوریه گرفته تا جبهه مقاومت تا خلیلی و محقق و دیگران همه داشتههای مردم ما هستند. در گذار از این مرحله باید تمام داشتهها را مد نظر داشت. ما پتانسیل بزرگی در افغانستان هستیم که در جنگ و صلح کسی ما را نادیده گرفته نمیتواند.
توافق سیاسی از نظر خلیلزاد و امریکایی ها، تشکیل دولت مشترک میان دولت و طالبان است. آنها خواستار واگذاری پنجاه در صد قدرت در تمام نهادهای دولت به طالبان هستند.