این روزها در پاکستان سخن مدیریت روابط اسلام آباد و واشنگتن به نحوی که بیشترین سود را برای پاکستان داشته باشد، مطرح است. بسیاری در مورد اهرم های فشار پاکستان بر امریکا به ویژه نسبت به تداوم حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، صحبت می کنند.
فاجعهای غمبار و المناک بهسود در عین دردناک و طاقت فرسا بودن، باعث بیداری و انسجام تاریخی شد. این بیداری و انسجام میتواند سرآغاز و فرصت خوبی برای عزت و اقتدار باشد و آن هم نه عزت و اقتدار قومی بلکه اقتدار ملی. اما همین فرصت بیداری و انسجام با سه نوع تهدید جدی روبروست.
تصویر کلی این است که سختی تعامل بایدن با روسیه، مسیر کاهش یا ثابت ماندن تنش را طی نخواهد کرد و مؤلفههای امنیتی، اقتصادی، انرژی و همکاریهای ژئوپلتیکی و بینالمللی، عناوین اصلی در دوره بایدن خواهد بود.
گلدین حکمتیار که از منظر مردم و کارشناسان افغانستان متهم به جنایت جنگی است و نام وی با جنگهای خونین دهه شصت و هفتاد خورشیدی گره خورده وبرای مردم افغانستان تداعیکننده خاطرات بسیارتلخ وناگواراست.اکنون در کانون ومرکز کشور مشغول توطئه وبر نامه ریزی علیه منافع ومصالع علیایی مردم افغانستان است .
در تمام قوانین و کنوانسیونهای بین المللی مقابله با دولت رسمی و منتخب، جرم محسوب میشود اما اگر دولتی نتواند یا نخواهد از ملتش در مقابل تهدیدات دشمنان آنان دفاع کند، دیگر ملامتی وجود نخواهد داشت که ملت خود دست به کار شوند و امنیت جانی، مالی، اقتصادی و سیاسی شان را به دست بگیرند و حفظ کنند.
حکومت، طالبان، حلقات فاشیستی و قدرتهای خارجی اگر «پیام» این همبستگی بیسابقهی هزارهها در حمایت از «مقاومت مردمی» را درک نکنند و قطارِ سرکوب و کشتارِ هدفمندِ این مردمِ آرام و صلحدوست و مدافعِ جمهوریت را متوقف نسازند؛ باید منتظر گسترش جبهۀ مقاومت و تشکیل هستههای «مقاومت مردمی» در درّهصوف و قرهباغ و قیاق و سرپل و غور و دایکندی نیز باشند.
به نظر می رسد رئیس جمهور بایدن از ابزارهای فشار و چانهزنی که ترامپ در تعامل با محیطهای ژئوپلتیک یا قدرتهای جهانی تولید کرده، صرفنظر نخواهد کرد. اما اینکه بایدن کاملا با همان آهنگ دوره ترامپ سیاستهای گذشته را در قبال چین ادامه می دهد یا مسیرهای جدیدی بر می گزیند که متناسب با شاکله رفتاری حزب دموکرات امریکاست، هنوز مشخص نیست.