چند روز پیش ملا عبدالغنی برادر، فرد شماره دو طالبان نامهای سرگشادهای به مقامات ایالات متحده امریکا فرستاده است. او در این نامه با لحن ضعیف و آمیخته با تضرّع از مقامات امریکا درخواست کرده است که به توافقنامه دوجانبه پایبند بمانند و به آن عمل کنند.
همکاری و همدردی دو ملت یک تاریخ و یک فرهنگ یعنی ایران و افغانستان از یک سو و کمرنگی و کوتاهی خفتبار رسانههای معاند و پادوهایشا در پوشش دادن آن همکاری و همدردی از سوی دیگر، پیامهای بسیار مهمی داشت.
بار تمام جنگهای تاریخ از لحاظ هزینه و منابع انسانی به دوش توده و مردم فقیر جامعه بوده است. از همینروی تا زمانیکه گردانندگان اصلی جنگ، منافع اقتصادی جنگ را از دست ندهند و یا از فرسایشیشدن جنگ خسته نشوند، تن به صلح و آشتی نمیدهند.
همین دوگانگی دولت اشرف غنی و سیاست قومی و تبعیض آمیز آن علیه هزاره ها نشاندهنده یک واقعیت است و آن اینکه اگر از قوم خود حمایت نکنی در افغانستان زیر پا می شوی و زمینه نابودی خود و قوم خودت را فراه خواهی کرد. پس باید هوشیار بود و با دولت دسیسه ساز مثل خودش رفتار کرد.
پاکستان از این رهگذر میخواهد سیاست مهار چندجانبه و خنثاسازی راهبردی را در افغانستان اعمال نماید. چنین چیزی از مجرای برقراری روابط پدرانه با همهی گروههای سیاسیقومی افغانستان و ایجاد تعادل قوا در میان آنها شدنیاست
اهش ردپای نظامی امریکا در منطقه، تفکر استراتژیک واشنگتن را بازسازی می کند. در بحث مبارزه با تروریزم، ایالات متحده امریکا لاجرم تحت تاثیر رقابت قدرت های بزرگ قرار می گیرد که مهمترین آنها چین است و امریکا باید همبستگی خود با این کشور را مدیریت کند
هزارهجات «آخور سنگی» و «زندانِ طبیعی» است و هیچ ظرفیتی برای رشد و توسعه ندارد. نه تنها خودِ این موطن کوهستانی و خشن، استعدادِ رشد و انکشاف ندارد؛ بلکه استعداد ذاتی انسانِ هزاره را نیز میکُُشد و تمامِ عمر و استعداد او صرفِ زنده ماندن میشود
حکمتیار تشنه قدرت و رسیدن به ارگ است و برای رسیدن به این هدف تاکنون از هر وسیلهای استفاده کرده است؛ ائتلاف با کمونیستهای حکومت داکتر نجیب الله در طرح کودتا تا جذب جنرالهای خلقی در آستانه پیروزی مجاهدین