سرویس دیدگاه

آمر و امیر

احمد شاه مسعود و گلبدین حکمتیار هم رقیب بودند و هم علیه دشمن مشترک جنگ کردند؛ یکی آمر بود و دیگری امیر؛ اما در نهایت هر دو، راه متفاوتی را پیمود.

این امکان وجود دارد که اصلا هلیکوپتری سقوط نکرده باشد!

علیرغم گذشت یک هفته از به اصطلاح سقوط هلیکوپتر در بهسود ، هیچ گزارش مستقل و هیچ سند معتبر از محل سقوط ، از لاشه‌ی هلیکوپتر و از کشته‌شده‌گان احتمالی از جانب هیچ خبر نگار مستقل، هیچ شهروند‌خبرنگار و هیچ یوتیوبر منتشر نشده است !

تا شقایق هست، زندگی باید کرد!

اعتقاد به مهدی موعود مخصوص شیعیان و حتّی مسلمانان نیست؛ بلکه ادیان ابراهیمی به ظهور منجی و مصلح جهانی و گسترش دهنده عدالت اجتماعی باور دارند. مسلمانان؛ پیرو هر مذهبی که باشند، براساس احادیثی رسیده از پیامبر اسلام (ص) آمدن منجی موعود و عدالت‌گستر جهانی را انتظار می‌کشند.

سکوت و سکونِ سنگین و سهمگین

اکنون سوگمندانه باید اذعان نمود که هر دو پیش‌بینی احد بهادری به واقعیت پیوست. هم اشرف غنی به بهسود لشکر کشید و آنجا را را بدون مقاومت تسخیر کرد و هم هزاره‌ها در کمال خونسردی و بی‌تفاوتی، نظاره‌گر و تماشاچی آن یورش و تسخیر هستند.

اشرف غنی

آیا اشرف‌غنی به آرزوی دیرین اش رسیده است؟

اشرف غنی، کم کم به آرزوی خودش رسیده و دیر نخواهد پایید که پای برادران ناراضی را در ارگ باز کنند و آن زمان قدرت مطلقه در دستان یک قوم خواهد افتاد بقیه مثل غلام و نوکر، یا عزلت گزین شوند یا هم خدمتگار و چاپلوسان و دست بوسان دربار…

دا وطن ولی نه جوړېږی؟ چرا این وطن درست نمی‌شود؟

روحیه صحرانوردی، به شدت در برابر مدرنیته مقاومت می‌کند. بر اساس این دیدگاه، صحرانوردان، پیشرفت و ترقی را در تضاد با فرهنگ قبیله‌ای و بدوی می‌دانند، لذا به هر طریقی شده، جلو پیشرفت را می‌گیرند و شهرها را با مناطق روستایی هم‌سان‌سازی می‌کنند. حاصل این هم‌سان‌سازی، ویرانی شهرها و نابودی مظاهر شهری را به دنبال دارد و این گونه است که افغانستان درست نمی‌شود.

تیوری فاطمیون هراسی و تولید ادبیات نفرت زای قومی

لشکرکشی حلقات ارگ به بهسود، درظاهر، برای سرکوب فرمانده علیپور بود اما داستان و پیامد این لشکرکشی، عمق یک بحران ستبر فرهنگی ـ اجتماعی و تیوری های منظومه ای را آشکار کرده است: تحریک و تهیج نفرت قومی با تیوری فاطمیون هراسی.

اشرف غنی

انتخابات زودهنگام، طرح غیر عملى ارگ براى سبوتاژ نشست استانبول !

هرچند غنى اشتهاى سیرناپذیر سرورى و زعامت را همچنان در سر دارد و امیدوارِ ثمر دادن طرح ابتکارى اش است، اما درمانده گى و نیازمندى هاى چند جانبه او، این امکان و فرصت را در اختیار ارباب امریکایى اش قرار میدهد تا او را دَور زده و اوضاع را مطابق برنامه اى از قبل طراحى شده شان شکل دهند.

روشنفکر

روشن‌فکر عوام‌زده

روشن‌فکر ما نمی‌تواند از لاک قوم‌زدگی و عوام‌زدگی بیرون آید، آنگاه از مشکلات جامعه می‌نالد؛ در حالی که نمی‌داند کنش‌های منهای خرد خود او، از مشکلات بزرگ جامعه محسوب می‌شود.