
دو راهی استانبول و افزایش دامنه جنگ برای طالبان
چنانچه مذاکرات دوحه، وارد فاز جدیدی نشود و همچنان در بن بست باقی بماند، آغاز تهاجم های گسترده طالبان به مناطق تحت کنترل دولت، دور از انتظار نیست.
چنانچه مذاکرات دوحه، وارد فاز جدیدی نشود و همچنان در بن بست باقی بماند، آغاز تهاجم های گسترده طالبان به مناطق تحت کنترل دولت، دور از انتظار نیست.
طالبان اعلان کردند که در ۱۶ اپریل نمی توانند به نشست استانبول بروند. آنها شرکت خود را در این نشست به نتیجه ی مشورت های میان خود موکول کرده اند که در جریان است.
بدون شناخت ابعاد دینی(مذهبی) بحران و حفاظت آشکار از تنوع مذهبی به شمول بنیادگرایی طالبان، صلح همچنان دست نیافتنی باقی می ماند. اما یک چیزی که تمام طرف ها در افغانستان باید بپذیرند ولو برخلاف میل باطنی شان این است که تداوم جنگ هیچ دستاوردی در پی ندارد.
برخیها در شگفت شده اند که چطور کسانی با ادعای دموکراسی خواهی و حضور در ساختارها و نهادهای دموکراتیک (وزارتخانهها و پارلمان)، اکنون در کنار عناصری قرار گرفته اند که نه تنها هیچ سنخیتی با آنان ندارد، بل کاملا در جبهه مقابل و بسان دشمن آشتی ناپذیر و فتوا دهنده مرگ آنان قرار گرفته اند
در مجموع، تعدد جلسات در دوحه، مسکو، استانبول و فشار بر دولت اشرف غنی از جانب امریکا جهت پذیرش طرح دولت انتقالی، از نوعی عجله امریکا در موضوع صلح افغانستان حکایت دارد.
آنچه که در طرح “شورای عالی مصالحه” آمده و نشان یک نظام “شتر، گاو، پلنگ” افغانی را دارد پیشنهاد یک رئیس جمهور همراه با چهار معاون رئیس جمهور و یک نخست وزیر همراه با چهارمعاون است.
رئیس جمهور غنی قرار است در نشست استانبول طرح سه مرحله ای خود برای صلح را ارائه کرده حمایت شرکت کنندگان را جلب نماید.
در چنین حال و احوالی چشم انداز کانفرانس استانبول – با فرض هر نوع فیصله ونتیجه- چندان امید بخش به نظر نمی رسد.
پس از چهاردهه از قطع روابط سیاسی میان تهران و واشنگتن و رویارویی این دو کشور و متحدان انها،حرکت زمان به سود تهران سنجش می گردد و سخن در محافل سیاسی، دیپلوماتیک و رسانه ای از سلام کردن به خاورمیانه جدید ایرانی است.
بفهم قاصر من؛ توسل به قانون اساسی افغانستان دستیابی به محور اخوت و برابری در کشور اند. این است اعتقاد من از قانون اساسی افعانستان.