کوه حلم
- انتشار: ۳۰ ثور ۱۳۹۸
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 62071
پیرمرد، در فضایی تربیت یافته بود که در آن فضا، چشم ها بروی واقعیتها بسته بود و خبری از کشف حقایق نبود… پیرمرد فکر میکرد هرآنچه در مخیله او میگذرد عین حقیقت است و انگار ذهن و فکر او در بست در اختیار دیگران بوده و دادههای فکری او محصول خودش نبود… حال او راه شام و مدینه را کوبیده، خسته و بیحوصله وارد شهری شده است که گفته میشود در تحت تصرف دشمن اوست…
شاید نمیخواست با بزرگمردی که فکر میکرد دشمن اهالی شام است، روبرو شود. از قضا با او روبرو شد؛ بدون سلام و احوال پرسی و یا حتی لبخند تصنعی، شروع به دشنام دادن کرد تا عقدههای خفته اش را خالی کند…
شاید میاندیشید که طرف مقابل نیز دشنام دهد و یا حمله کند و بعدا جار بزند که آل هاشم به مهمان شان هم رحم نمیکنند… ولی خبر نداشت که با کوهی از حلم و بردباری روبروست؛ نمیدانست آن کسی که به زعم او دشمن است، خطاهای جاهلان را نادیده میانگارد، حکم مقصر را به قاصر تنزیل میدهد… او امام حسن علیهالسلام است که اخبار حلم و صبر او بغیر از شهر شام، همه جا را درنوردیده است.
پیرمرد که عقدهها را خالی کرد، با کمال بهت و حیرت دید که امام کمترین اخمی و غضبی در چهرهاش هویدا نیست… با خودش گفت شاید این آدم آن کسی نیست که منظور من بود؟
امام نزدیک او آمد، سلامی کرد و با لبخند گفت: از ظاهر احوال شما معلوم است که در این شهر مسافر و غریب هستی؛ مهم نیست آنچه نثار من کردی شاید امر بر تو مشتبه شده است… اگر تقاضای بخشش کنی شما را میبخشم و خوشحال میشوم؛ اگر کمی و کسری داری (خوراک و پوشاک) ما در خدمت شما هستیم و اگر نیازی به رهنمایی داری، تو را رهنمایی می کنیم.
اگر کمک بخواهی که باری از دوش شما بردارم، حرجی نیست… اگر اسیر و گرفتار و پناهندهای، پناهگاه همین جاست… از هرجهت امکانات ما فراهم است از مهمانخانه وسیع تا پذیرایی…
پیرمرد سرش را پایین انداخته بود، نمیدانست چه پاسخ بدهد و پیشانیاش عرق کرده و انگار داشت از خجالت آب میشد… امام منتظر بود جواب بشنود، او در اخیر گفت: گواهی میدهم شما خلیفه خدا هستید «الله اعلم حیث یجعل رسالته» برای ما چنین تبلیغ کرده بودند که علی و آل علی دشمنان عرب اند و با اهالی شام کینه ذاتی دارند و حالا محبوبترین خلق خدا نزد من هستید…
اما م دستور داد که جا و مکان مناسب برای او آماده کنند و مدتی از او پذیرایی کردند و بعد با قلبی سرشار از محبت آل علی ع به طرف خانه اش بازگشت…
نویسنده: علیظفر یوسفی
سالروز ولادت آن امام حلیم و بردبار را محضر پیروان خالص و مخلصش تبریک و تهنیت عرض میداریم.
نظرات(۰ دیدگاه)