کمی هم معنویت
- انتشار: ۲۶ حوت ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 108779
اموری مادّی، ظاهر مسحور کننده و جذاب دارد؛ این جذب و کشش، برای هر انسانی اتفاق می افتد و چه بسیارند آنانی که در بند و کمند پول و قدرت گرفتارند. اما اهل دل، مادیگری را بیگانه از نیازهای انسانی می دانند؛ رسالت و هدف انسانی، در کسب معنویت گره خورده است و هرگونه توجه به مادیات، انسان را از هدف اصلی او دور و دچار از خودبیگانگی می نماید.
بر زمین مردمان خانه مکن — کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو — کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی — جوهر خود را نبینی فربهی
گر میان مشک تن را جا شود — روز مردن گند او پیدا شود
مشک را بر تن مزن بر دل بمال — مشک چه بود نام پاک ذوالجلال
مولانای بلخ، رسالت و مقصد انسان را در کسب امور معنوی خلاصه کرده و دغدغه شکم و نیازهای مادی را با حقیقت و جوهر آدمی در تضاد می بیند و به گفته ای او اگر کسی به نیازهای مادی توجه داشته باشد، از کنه و حقیقت آدمیت بی بهره خواهد ماند؛ انسان که بیش از حد به تن خاکی خودش رسیدگی میکند مثل کسی که است که خودش را در بین عطریات بیندازد و وقتی آن آدم قبض روح گردد، دیگه عطریات برای او نه تنها فایده ای نداشته که جسد او متعفن می گردد. مولانا تاکید دارد که انسان عاقل کسی است که روحش را با عطر و گلاب و مشک پرورش می دهد و آن عطر، چیزی جز ذات باری نیست؛ کسی که همواره در یاد خدا باشد، این تلاقی و تعلق با خدای که جاویدان است، می تواند تا ابد روح او را در آرامش نگهدارد.
در قرآن هم آیاتی زیادی است و تذکار می دهد که فراموشی خدا، یعنی فراموشی خود انسان… «ولا تکونوا کالذین نسوالله فانساهم انفسهم… حشر۱۹» «فاذکرونی اذکرکم…» یاد و اطاعت خدا، مساوی با مخالفت از خودبیگانگی است.
بنابراین نیاز است دل و ذهن و ضمیر مان را از هرچه تعلقی به مادیگری دارد، شستشو دهیم و لازم است به آن سوی دیگری از نیازهای روحی مان که معنویت است، نگاهی بیندازیم و پروردگان مان فرصت های زیادی برای تقویهی جنبه معنا برای مخلوقش فراهم کرده است و تا جایی که در برخی از زمانها، اطاعت و عبادت برای او، با هیچ وزنه ای برابر نیست…
ماه «رجب الاصب» گذشت و چه سعادت مند بودند آنانی که از خوان گسترده ی معنویت در این ماه بهره مند شدند با زمزمه ی «یا من ارجوه لکل خیر…» «استغفرالله و اسئله التوبه» و با روزه و نماز شان از دریای بیکران رحمت و فضل او، کف ها برگرفتند و سیراب شدند.
حال که شعبان تازه از راه رسیده و رمضان در انتظار است، دعا و نیایش و اطاعت و عبادت، را فراموش نکنیم و این حرف ها نه از سر نصیحت که لازمه ای انسانیت است و واقعا و حقیقتا اگر از نظر عبودیت، اصلاح شویم در اجتماع هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد (جان که دیگر شد، جهان دیگر شود) اما متاسفانه ما مشکل مان اعتقادی و عبادی است؛ طوری خدا را عبادت می کنیم که گمان کنی خدا یک زمانی هست و زمانی دیگری وجود ندارد؛ عبادت مان مقطعی است و یک زمانی آن قدر صاف و پاک مسلمانی که آزارمان به مورچه هم نمی رسد زمان دیگر، از مال و خون فرودستان جامعه هم نمی گذریم؛ یک وقتی شب و روز در مسجد معتکفیم و روز و زمان دیگر، از هفت دولت و ملت، خودمان را آزاد فکر می کنیم و چنین عبادتی مسلم است که نه به درد این دنیا می خورد و نه در آخرت جایی را خواهد گرفت.
ثبات و استقرار در راه عبودیت و کسب معنویت، تنها راهی به رهایی از رنج دنیا و غم و درد دنیاست و در سرای باقی نیز دارای اجر و ثواب خواهد بود.
علی ظفر یوسفی
نظرات(۰ دیدگاه)