چگونگی تحقق زمینههای شهادت شهید مزاری!(۸)
- انتشار: ۲۲ حوت ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 108457

برای روشن شدن نقش ضلع چپی دوستان شهید مزاری در نابودی حزب وحدت و شهادت ایشان، به جایگاهایی که این ضلع در ساختار سیاسی، نظامی و فرهنگی حزب وحدت تصاحب نموده بودند پرداخته شد و حال برای بیش از پیش روشن شدن نقش تخریبی ضلع مذکور باید دید چگونه عمل کرد؟
ب) چگونگی عملکرد ضلع چپی:
ضلع چپی مثلث دوستان شهید مزاری همانگونه که در سه بخش سیاسی، فرهنگی و نظامی حزب وحدت تسلط کامل یا چشمگیری داشتند به همان پیمانه و وسعت در تخریب و نابودی حزب وحدت گام برداشتند.
در بخش فرهنگی، دو رویکرد تخریبی بنیادی را در پیش گرفته عملی نمودند؛ یکی رویکرد ترویج و تثبیت نگاه نژادی برای تضعیف نگاه ارزشهای شیعی و دینی و دیگری رویکرد ایجاد و تشدید فاصله و بد بینی میان حامیان منطقوی حزب وحدت و مردم. در مورد رویکرد اول سخنان و نوشتار دایفولادی دلیل خوبیست که میگوید در اول میان ما و شهید مزاری شیعه فاصله بود؛ زیرا ما میگفتیم هزاره و شهید مزاری میگفت شیعه؛ ولی به مرور زمان این فاصله برداشته شد و شیعه حذف گردید و روی هزاره به توافق رسیدیم. این جملات دایفولادی به خوبی نگاه فرهنگی و نقش تخریبی ضلع چپی را میرساند. به خاطر همین نگاه بود که وقتی این ضلع در بخش فرهنگی حزب وحدت همه کاره گردید، شیعه و هزاره فرهنگی به نامهای هزاره نژادی، سادات، قزلباش، بلوچ و امثال آنها به جان هم افتاده حزب وحدت و مردم تیکه تیکه و نابود شد. شواهد بدون خدشه در مورد رویکرد دوم، حجم زیادی از نوشتار ضلع چپی در جرائدی مانند عصری برای عدالت و امروزما است؛ نوشتاری که علیه ایران و شخصیتهای مرتبط با آن شکل گرفته است. ضلع چپی، که خود نوکر مسلم نگرش غربی بود، برچسبهای نظیر نوکران ایران و امثال آن را با همین نگاه و در راستای ایجاد فاصله و تشدید میان حامیان منطقوی حزب وحدت و این مردم ساختند و جا انداختند. ادبیات تخریبی را به اندازهای با تبلیغات گسترده جا انداختند که تبدیل شد به ابزار حذف هر مهاجر و محصل این مردم توسط بقیه اقوام ساکن در کشور و باعث شد که دیگران بدون هیچ ملاحظهای هر شخصیت این مردم با همچو انکی و رنگی مورد هجمه قرار داده تخریب نمایند؛ در حالی خودشان دهها نوع ارتباط منفی با بیگانگان دارند و داشتند.
همین ضلع چپی به دنبال تخریب فرهنگی، تخریب سیاسی را عملی نمود. در بخش سیاسی کاری نمود که میان دوستان سیاسی سابق شهید مزاری و ایشان فاصله جدی افتاد؛ به قول احد بهادری این غلام علی حیدری، اختیار و بقیهی شخصیتهای تنظیم نسل نو هزاره بودند که از دوستان ویژه شهید مزاری محسوب شده نقش استثنایی داشتند و شهید مقصودی نیز رابط دیپلماتیک و حامل نامههای مهم شهید مزاری بوده. دوستان چپی شهید مزاری در بخش سیاسی کار را به جایی رساندند که نه تنها رابطه دوستان جهادی ایشان با وی به هم خورد که شهید مزاری با اقدام خشونت آمیز و با همکاری حکمتیار بسیاری از آنها را از خود راند. در نهایت همین دوستان چپی، در اوج محاصره حزب وحدت و غرب کابل، ایشان را با تعدادی از شخصیتهای جهادی تنها گذاشته از معرکه خارج شدند. جالبتر و سوال برانگیزتر از همه این است که طالبان شهید مزاری و یاران جهادی وی را چند لحظه بعد اسیر نموده به شهادت میرسانند ولی برای حامل نامه شهید مزاری به ملابورجان هیچگونه مزاحمتی ایجاد نمیکنند و ایشان به راحتی و سلامتی سر از پاکستان در میآورد!!!
در بخش نظامی نیز نقش تخریبی این ضلع مشهود است و در هیچ جبهه نظامی مهم خبری از جان دادن افراد بلند پایهای این ضلع نیست و در عوض این شخصیتهای جهادی بودند که در هر جا جان دادند؛ از قضیه المناک میدان شهر بگیریم تا آخرین لحظات شهادت شهید مزاری و یارانش. اما همین ضلع چپی مثلث دوستان شهید مزاری نقش تخریبی بالایی داشتند؛ به عنوان نمونه در فاجعه غمبار افشار جنرال خداداد بود که اصرار داشت شهید عبدالحمید باید موقعیتش را رها نماید اما ایشان رها نکرد و سپس همین طلایه دار مقاومت افشار به شکل مرموزی به شهادت رسید. باز همین جنرال خداداد بود که جنرال صداقت و نیروهایش را در موقعیت مهم افشار جا به جا نمود؛ جنرال صداقتی که بعدا به عنوان یکی از خائنین افشار بازداشت شده اعدام گردید. ولی کسی از مدیریت خیانت سوال نکرد و نمیکند.
خلاصه دوستان چپی شهید مزاری که امروزه همواره سنگ پیروی از ایشان را به سینه میزنند، بفرمایند که چه کردند و چگونه خودشان در شرایط حساس با ملابورجان ملاقات نموده سالم خارج شدند و شهید مزاری و یاران جهادی وی اسیر شده به شهادت رسیدند؟!
ادامه دارد…
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)