چند نکته در مورد آنچه که در راسک و چابهار اتفاق افتاد
- انتشار: ۱۹ حمل ۱۴۰۳
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 177053
۱. گروه موسوم به جیش العدل، یک گروه جدایی طلب بلوچ ایرانی است که بر اساس گزارش های متعدد، پس از تحویل دادن افغانستان به طالبان توسط امریکا، با استقرار در افغانستان و جلب حمایت های آموزشی و لجستیکی از این گروه، به احیا و بازسازی خود اقدام کرده است.
۲. بر اساس آنچه که معاون امنیتی وزیر داخله ایران گفته، این گروه تروریستی، در حمله اخیر خود به چند نقطه در شهرهای راسک و چابهار، از عوامل انتحاری غیر ایرانی استفاده کرده است.
تابعیت این مهاجمین، متعلق به هر کشوری که باشد، با توجه به ماهیت جیش العدل که یک گروه جدایی طلب ایرانی است، استفاده این گروه از عناصر غیر ایرانی در حملات نظامی، محل تامل است و نشان میدهد که یا ماهیت این گروه تغییر کرده یا اینکه ماموریت های ترکیبی به این گروه سپرده شده که از لوازم آن، متصل شدن سازمانی این گروه با سایر گروههای تروریستی است.
۳. عملیات اخیر جیش العدل، دقیقاً با کپی برداری از روشهای عملیاتی طالبان علیه حکومت جمهوری در افغانستان انجام شد.
روش طالبان اینگونه بود که عامل انتحاری اول، خود را در ورودی هدف منفجر میساخت تا راه را برای ورود سایر افراد باز کند و بقیه مهاجمین پس از ورود به محل، اقدام به درگیری تا زمان کشته شدن میکردند.
۴. با اینکه مهاجمین، لباسهای محلی به تن داشته اند، اما همه آنها با لباس های کاملا یکدست و یکرنگ و با ساز و برگ کامل جنگی و نیز تجهیزات فراوان، دست به اقدام زده اند.
برخی از آنها از سلاح m16 آمریکایی استفاده کرده اند که در شرایط کنونی، این نوع از سلاحها عمدتاً در اختیار طالبان است.
مهاجمین، ساعات طولانی با نیروهای امنیتی ایران درگیر بوده اند و روشن است برای چنین وضعیتی آمادگی لجستیکی داشته اند.
بعید است که دست زدن به چنین عملیاتی، بدون داشتن عقبه پشتیبانی گسترده، قابلیت تحقق داشته باشد. همچنین دست زدن به چنین حمله ای (حمله به مراکز نظامی و امنیتی) نیازمند تمرین های نظامی وسیع، هماهنگیهای فراوان و تهیه جنگ افزار و وسایل ارتباطی زیاد است که تامین آنها، از قد و قواره گروه جیش العدل بسیار بزرگتر است.
۵. مهم است که بدانیم پشت پرده طراحی این عملیات و تامین و پشتیبانی آن چه کسانی هستند.
هرچند که فهم این مطلب با توجه به محل استقرار پایگاه های این گروه تروریستی و همچنین بررسی حوادث مشابه آن (از جمله حادثه تروریستی کرمان)، چندان سخت نیست.
۶. برخی رسانه های ایرانی، در آغازین لحظات آغاز تهاجم جیش العدل، تلاش کردند تا مسأله نفوذ این گروه از خاک پاکستان را برجسته سازی کنند.
هدف اصلی این خط رسانهای، ایجاد انحراف اذهان عمومی از رابطه طالبان با جیش العدل و القای این ایده بود که پاکستان، برای تضعیف خط ترانزیتی چابهار، پشت پرده این واقعه است.
البته محتمل است که مناطق مرزی پاکستان، معبر نیروهای جیش العدل برای ورود به ایران باشد، اما کاملا روشن است که طی دو سال و نیم گذشته، این گروه، در جغرافیایی افغانستان و تحت الحمایه طالبان، آموزش و سازماندهی شده اند.
۷. ماهیت طالبان، استخباراتی و تروریستی است.
آمریکا برای پرهیز از رویارویی مستقیم با کشورهای منطقه و پایین آوردن هزینه های خود، طی توافقی، منطقه را به طالبان سپرد و این گروه را مأمور راهبری گروههای تروریستی منطقه کرد.
بررسی عملکرد آمریکا نشان میدهد که این کشور، در هرجایی که علاقمند به ایجاد درگیری و ناامنی شدید باشد، ابتدا نیروهای آسیبپذیر خود را از منطقه خارج میکند.
خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان میتواند در همین راستا باشد.
البته حضور استخباراتی آمریکا در افغانستان، قوی تر از دوران حکومت پیشین وجود دارد و مدیریت حریم هوایی افغانستان همچنان در اختیار آمریکایی هاست و همه اینها، با هماهنگی طالبان در جریان است.
۸. با توجه به همراهی صد در صدی طالبان با برنامه های آمریکا در منطقه، دور نخواهد بود که آسیای میانه و چین هم پس از مسکو و کرمان و راسک و چابهار، توسط گروههای تجزیه طلب مورد حمایت آمریکا و طالبان، مورد نوازش قرار بگیرند.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)