چرا نفوذی طالبان اسکات میلر را نکشت؟
- انتشار: ۲۸ میزان ۱۴۰۳
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 198814
عصر پنجشنبه ۲۶ میزان سال ۱۳۹۷خورشیدی، نشستی با موضوع بررسی اوضاع امنیتی جنوب افغانستان با حضور جنرال «عبدالرازق» فرمانده سابق پلیس قندهار، «زلمی ویسا» والی پیشین قندهار و ژنرال «اسکات میلر» فرمانده اسبق نیروهای آمریکایی، در ساختمان ولایت قندهار برگزار شده بود. «ذبیحالله» ۱۸ساله با نام مستعار «ابودجانه» از محافظان والی قندهار اما نفوذی طالبان، لحظه شماری میکرد تا مأموریتی را که شورای کویته طالبان و سازمان آی.اس.آی به وی واگذار کرده بودند، انجام دهد.
شرکتکنندگان نشست قندهار، پس از پایان جلسه، ساختمان ولایت را ترک کردند و به سمت میدان ارگ رهسپار شدند. در همین هنگام ابودجانه به سوی عبدالرازق شلیک کرد و دقایقی بعد، این دشمن سرسخت طالبان و پاکستان جان خود را از دست داد. در این حادثه، نفوذی طالبان نیز بر اثر شلیک نظامیان افغان و آمریکایی حاضر در صحنه کشته شد اما به اسکات میلر آسیبی نرسید.
سوالی که در آن زمان مطرح شد، این بود که چرا نفوذی طالبان اسکات میلر عالیترین مقام نظامی آمریکا را در افغانستان نکشت؟ این سوال که برگرفته از تئوری توطئه بود، باعث شد که عدهای آمریکا را عامل قتل عبدالرازق معرفی کنند و طالبان و پاکستان را برائت دهند اما نگارنده از روز اول، معتقد بود که ترور عبدالرازق کار طالبان است که در چارچوب طرح سازمان اطلاعات پاکستان انجام شد.
به هر حال، اکنون که ششمین سالروز کشته شدن جنرال عبدالرازق را دیروز پشت سر گذاشتیم، بیش از هر زمان دیگری راز این نکته آشکار شده است که چرا طالبان و سازمان اطلاعات پاکستان، اسکات میلر را هدف قرار ندادند.
اولاً این که پاکستان و طالبان تضاد ذاتی و ایدئولوژی با آمریکا نداشته و ندارند تا اسکات میلر را هدف قرار میدادند اما پاکستان و طالبان، جنرال عبدالرازق را مانع برنامههای خود پس از خروج نظامیان آمریکایی در افغانستان میدانستند. این که میگویم طالبان تضاد ایدئولوژی با آمریکا ندارند، اگر در گذشته مورد تصدیق نبود اما اکنوم میبینیم که سران طالبان برای دوستی و همکاری با آمریکا سرازپا نمیشناسند. بنابراین، ارزش و اهمیت ترور عبدالرازق برای پاکستان و طالبان به مراتب بیشتر از ترور اسکات میلر بود. البته در حاشیه این بحث باید عرض کنم که عبدالرازق زمانی ترور شد که وی برای آمریکا نیز به مهره سوخته تبدیل شده بود. قتل عبدالرازق در ایامی اتفاق افتاد که آمریکا قاطعانه تصمیم به ترک افغانستان گرفته بود و زندگی و یا مرگ عبدالرازق برای آمریکا سودی نداشت. لذا اگر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا از طرح ترور جنرال عبدالرازق معلوماتی هم داشته بوده باشد، برای نجات جان فردی که برای نجات جان نظامیان آمریکایی جانفشانیهای زیادی کرده بود، اقدامی نکرد.
ثانیاً پاکستان و طالبان، آگاهانه ترور اسکات میلر را در برنامه نداشتند زیرا روزی که عبدالرازق ترور شد، مذاکرات طالبان و آمریکا در قطر به نتیجه رسیده بود و قرار بود به زودی توافقنامه دوحه امضا شود که چنین هم شد. اگر طالبان و پاکستان اسکات میلر را ترور میکردند، پروسه مذاکرات آمریکا- طالبان- پاکستان با شکست روبرو میشد و آمریکا تصمیم خود را درباره خروج و واگذاری افغانستان به طالبان تغییر میداد. یکی از موضوعاتی که تاکنون در هالهای از ابهام قرار دارد، مسئله ضمائم توافقنامه دوحه است. شاید در این ضمائم مستقیم سخنی از واگذاری افغانستان به طالبان مطرح نشده باشد ولی از فحوی آن و حوادث پس از آن مشخص میشود که آمریکا از آغاز مذاکره با طالبان، قصد خروج بدون قیدوشرط از افغانستان و واگذاری این کشور را به طالبان داشته است. لذا تأکید اکید سازمان آی.اس.آی به طالبان این بود که هنگام ترور عبدالرازق، نباید اسکات میلر کشته شود و این موضوع از تماسی مشخص شد که طبق اعلام اداره امنیت ملی دولت سابق افغانستان، نفوذی طالبان چند دقیقه قبل از ترور عبدالرازق، با پاکستان تماس گرفته و فقط دستور قتل عبدالرازق را دریافت کرده بود.
نکته پایانی این که حذف جنرال عبدالرزاق برای سازمان اطلاعات پاکستان مهمتر از همه چیز بود زیرا عبدالرازق به عنصر نامطلوب برای پاکستان تبدیل شده بود. رازق در سالهای پایانی عمرش به مخالفان مسلح پاکستان مانند اسلم بلوچ در قندهار پناهگاه داده بود و این به معنای عبور از خط قرمز پاکستان بود و سرانجام آنچه پیشبینی میشد اتفاق افتاد.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)