چرا فقط جامعهی هزاره؟
- انتشار: ۵ سرطان ۱۳۹۹
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 88490
هرچند به باور این بیبضاعت، دین و ایمانی که با یک تارِ دمبوره یا یک تار موی زنان، دچار لرزش و لغزش شود، به لعنت ابلیس هم نمیارزد و به همین دلیل معتقدم که نباید در این موضوعات جزئی و فرعی، وقت تلف کرد و دچار جدل و جنجال شد؛ اما پرسشی که هیچگاه ذهنم را رها نمیکند این است که چرا اغلبِ خودباختگیها، بیگانهپرستیها، هنجارشکنیها و بیاخلاقیها در جامعهی هزاره اتفاق میاُفتد؟
آن دختری که در پایتخت کشورش «شورت آهنین» پوشید؛ ولی پس از کسب پناهندگی غرب، همان «شورت پارچهای» را هم دور اندخت، متأسفانه یک هزاره بود.
آن آقایی که رمانی نوشت و مدعی شد که در یکی از مدارس دینی درس میخواندم و استادم مرا لواط میکرد و با همین رمان، پناهندگی غرب را کسب کرد؛ او هم یک هزاره بود.
آنکس که رسماً جشن طلاق برگزار کرد و بیوهگی خود و بیپدری فرزندانش را جشن گرفت، او هم یک هزاره بود.
زنانِ شوهرداری که چندی پیش، فیلم و عکسهای فسق و فساد شان با پشتونهای پلیس در فضای مجازی نشر شد و جان دو انسان را گرفت، آنها هم هزاره بودند.
ما در افغانستان «جامعهی مسیحیان پشتون یا تاجیک یا ازبک» نداریم؛ اما «جامعهی مسیحیان هزاره» داریم.
راست یا دروغ، از صدها فاحشهخانه در غرب کابل مکرراً سخن گفته شده است؛ اما کسی از صدها فاحشهخانه در شرقِ کابل سخن نگفته است.
شخصاً تا هنوز ندیدهام که جوانانِ پشتون یا تاجیک یا ازبک، عکسها و فیلمهای برهنه و کاملاً خصوصیِ مراسم عروسی شان را در دنیای مجازی نشر کنند؛ اما برخی از جوانان هزاره با افتخار چنین هنجارشکنی را مرتکب شدهاند.
و سرانجام … مشکلات و ناهنجارهایی چون جشنوارۀ دمبوره، جشنوارۀ گل بادام، بایسکلسواری دختران، تمرین یوگای زنان در ملآ عام، بزرگداشت والنتاین و … فقط در جامعهی هزاره وجود دارد.
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)