پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا

  • انتشار: ۲۳ حمل ۱۴۰۴
  • سرویس: تیتر 2دیدگاه
  • شناسه مطلب: 221607

رشد فزاینده چین در سالهای پسین، اژدهای زرد را به اصلی ترین تهدید کننده هژمونی آمریکا در سالهای آینده بدل کرده است و طبیعیست که امریکا، تمام امکانات و تلاش خود را در مسیر مهار چین به کار گیرد.

مواجهه با چین، انرژی و منابع زیادی را از آمریکا مصرف خواهد کرد. و‌ حجم هزینه های تحمیلی بر آمریکا به حدی است که هرگونه درگیری مستقیم آمریکا در یک جنگ مغلوبه با ایران (که خود مستلزم تقبل هزینه های بسیار کمرشکن خواهد بود) در حکم خودکشی است.

هرچند که شاید چین و روسیه از درگیری احتمالی ایران و آمریکا ناخشنود نباشند (چون میتواند یک سرعت گیر مهم در مسیر آمریکا به حساب بیاید) اما ایران و آمریکا هم با درک‌ دقیق شرایط حاکم بر مناسبات بین الملل، علیرغم شاخ و شانه کشیدن برای یکدیگر، به خوبی واقفند که وقوع جنگ، به نفع هیچ یک از طرفین نیست و هر دو را آسیب پذیر خواهد نمود.

با توجه به همین مسأله، به نظر می‌رسد که وقوع جنگ مستقیم و مغلوبه میان ایران و آمریکا، چندان محتمل نیست.

با در نظر داشت همین مطلب، به نظر می‌رسد مذاکرات امروز میان طرفین که در عمان برگزار شد، علیرغم اینکه گفته شده با موضوع توانایی های هسته ای ایران است، بیش از آنکه در بردارنده گفتگو پیرامون این مسأله باشد، به مسایلی فراتر از آن مرتبط بوده است.

آنچه که این گمانه را تقویت می‌کند این نکته است که مذاکره کننده آمریکایی، هیچ تخصصی پیرامون مسایل فنی هسته ای ندارد و اگر قرار بود این مذاکرات، پیرامون چینن موضوعی باشد، علی القاعده باید یک مذاکراه کننده متخصص در مسایل فنی، چنین ماموریتی را عهده دارد میشد.

به هر صورت، موضوع مذاکره هرچه که باشد، اگر مذاکرات کنونی میان آمریکا و ایران با موفقیت به سرانجام برسد، احتمالا باید انتظار داشته باشیم که در بدل گشایش های اقتصادی و سیاسی که آمریکا برای ایران قایل خواهد شذ، ایران در سیاست تمایل به شرق خود تغییر ایجاد کند.

بر فرض که این مذاکرات به نتیجه هم نرسد، باز بعید است در شرایطی که آمریکا در مسیر. یک تقابل تمام عیار. با چین قرار دارد، خود را درگیر یک جنگ با شرایط باخت باخت با ایران کند.
اما آمریکا میتواند همچنان از ابزار تحریم های کمر شکن از یکسو و تلاش برای ناامن سازی داخلی در ایران با استفاده از گروه‌های نیابتی اش استفاده نماید‌

اینجاست که نقش طالبان در همسایگی ایران به عنوان ظرف اصلی تحولات شرورانه برجسته می‌شود.

طالبان ظرفیت این را دارند که با فضا دادن به گروه‌های مختلف تروریستی، کل منطقه را به آشوب بکشند و از این حیث، یک ابزار بسیار کارآمد در دست آمریکا هستند. ابزاری که به دلیل ماهیت استخباراتی خود، ذاتا امکان تبدیل شدن به یک مجموعه آرام و کم خطر را ندارند حتی اگر ایران و روسیه و چین، با دست خود، کوزه های عسل در دهان این موجود بگذارند.

نکته پایانی این که عدم وقوع جنگ میان ایران و آمریکا تنها در یک صورت ممکن است دستخوش دگرگونی شود.

وقوع یک حادثه غیر مترقبه همراه با شیطنت، برای مجبور ساختن ایران و‌ آمریکا به یک درگیری تمام عیار نظامی، ممکن است بتواند تمام فرضیه های فوق را به چالش بکشد. حادثه ای که فقط اسراییل قادر است آن را طراحی و اجرا کند و در یک اقدام دیوانه وار، واقعه ای را رقم بزند که ایران و آمریکا ناگزیر از صف آرایی نظامی برابر یکدیگر شوند.

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *