پرسشی که مغز سیاست ورزی انسان شیعه و هزاره را نشانه رفت!

  • انتشار: ۵ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 109106

دوستان در مورد مصاحبه آقای سعادتی تعریف‌ها و تمجیدهای زیادی داشتند، اما به نظر حقیر آقای سعادتی با پرسشی روبرو شد که مغز سیاست ورزی انسان شیعه و هزاره را نشانه رفت و بی‌پاسخ ماند؛ پرسشی که تمام سران شیعه و هزاره با شنیدن آن باید شرمنده مردم و جامعه خویش باشند.

این‌که مجری از آقای سعادتی می‌پرسد وقتی کاری نمی‌توانید چرا استعفاء نمی‌دهید، یک پرسش عادی نبود و نیست.

معنای این پرسش یعنی این‌که بود و نبود شما یکسان است و با این سیاست ورزی چیزی نصیب مردمتان نمی‌شود.

این پرسش یعنی این‌که شما سران شیعه و هزاره در این چندسال در پست‌های حکومتی کاری نکردید تا به این‌جا رسیدید.

این پرسش یعنی این‌که برای شما مردم مهم نبوده و نیست و صرفا موقعیت خودتان مطرح بوده و هست و الا برای مشکلات بهسود و نقاط مرکزی تا الآن باید راه حلی پیدا می‌شد.

این پرسش یعنی این‌که در این کشور قبیلوی تکلیف رقیب روشن است و معضل اصلی مردمتان خودتان بودید و هستید که جز شعار هیچ طرحی استراژیک نداشتید و ندارید.

جناب سعادتی نیز با پاسخ سخیف و یک اظهار شرمندگی، جز تأیید ناکار آمدی سران و اعتراف به بی‌کفایتی، کاری نکرد. ایشان عملا اعتراف نمود که شعارهای گذشته ما علیه استبداد، جز پوف و پتاق میان خالی چیزی نبوده و نیست.

خلاصه پرسش مجری و پاسخ سعادتی اوج استئصال و درماندگی سیاسی سران شیعی و هزارگی را به نمایش گذاشت و بس.

محمد امین احسانی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *