پاکستانِ جادوگر

  • انتشار: ۱۲ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 115983

پیش از سقوط سریالی ولسوالی‌ها در شمال، تعدادی از رهبران سیاسی افغانستان، در نوبت‌های جداگانه، به پاکستان دعوت شدند.
این‌که با پاکستان وارد چه تعاملی شدند، معلوم نیست، اما از سکوت شان در برابر رویدادهای کنونی دانسته می‌شود که باری دیگر سران اسلام‌آباد و آی اس آی فریب شان داده اند.

پاکستان در فریب‌دادن رهبران سیاسی کشور ما تجربه فراوانی دارد.
چندی پیش، جنرال ملک ویدیویی از سفر حضرت صبغت‌الله مجددی در سال‌های حاکمیت استاد ربانی شهید را منتشر کرده و نوشته بود که پاکستان وی را تطمیع کرده بود که برود برای رهایی اسیران طالب میانجی‌گری کند و در عوض، طالبان با ریاست جمهوری وی موافقت خواهند کرد.

به نظر می‌رسد در سفرهای اخیر رهبران، پاکستان جیب‌های تعدادی دیگری از ایشان را نیز با چنین نُقل‌های چوبی پر کرده باشد.
رهبران ما اما چیزی را که نمی‌دانند، این است که دل‌خوشی و اعتمادکردن به پاکستان، شبیه همان قصه ایتلاف اسپ با شکارچی است:
“روزی و روزگاری مشاجره‌ای بین یک اسب و یک گوزن نر در گرفت. اسب سراغ شکارچی رفت و از او کمک خواست تا از گوزن انتقام گیرد. شکارچی با درخواست او موافقت کرد ولی گفت: “اگر می خواهی گوزن را شکست بدهی، باید به من اجازه بدهی این تکه آهن را داخل دهانت بگذارم تا بتوانم با استفاده از این افسار تو را هدایت کنم. همچنین باید اجازه بدهی این زین را روی کمرت بگذارم تا هنگامی که دشمن را تعقیبت می کنم از پشتت نیفتم. اسب شرایط شکارچی را پذیرفت. شکارچی نیز به سرعت اسب را افسار زد و زین کرد. اسب با کمک شکارچی گوزن را شکست داد. سپس اسب رو به شکارچی کرد و گفت: “پیاده شو و افسار و زین را هم بردار.” شکارچی در پاسخ گفت: “خیلی تند نرو، رفیق! حالا که در دهانت افسار زده ام، ترجیح می دهم که همین طور بمانی.”
(داستان اسب و گوزن و شکارچی – از مجموعه افسانه های ازوپ)

پاکستان نیز با وعده و وعیدهای خود فقط ما را زین می‌کند. همین که در دهان مان افسار و در کمر مان زین گذاشت، هرگز پیاده نخواهد شد و تا تسلیم‌کردن همه کشور به طالبان توقف نخواهد کرد.

عبدالشهید ثاقب

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟