نقدی برعملکرد دستگاه روحانیت شیعه
- انتشار: ۲۴ عقرب ۱۳۹۳
- سرویس: دین و اندیشه
- شناسه مطلب: 607
دین انلاین نوشت: آیت الله مکارم شیرازی چندی پیش به پاپ فرانسیس رهبر دینی مسیحیان کاتولیک جهان نامه ای نوشت و جنایات گروهگ تروریستی داعش علیه مسیحیان، ایزدی ها و دیگر بخش های مردم عراق را محکوم کرد. واتیکان پاسخ نامه آیت الله مکارم را داد. اگرچه محتوای نامه، تشکر و قدردانی از موضع آیت الله مکارم است، اما در لابه لای خطوط نانوشته آن به نظر حقیر توهینی بزرگ نهفته بود؛ توهینی که بی شک پاپ خواستار آن نبوده و تنها و تنها نهاد سازمان نیافته و غیرمنسجم مرجعیت شیعه مسبب آن است.
آیت الله مکارم نامه را خطاب به شخص پاپ نوشته بود. لابد انتظار ایشان نیز این بود که شخص پاپ به ایشان پاسخ گوید. پاپ اما چنین نکرد و یکی از مقامات درجه دوم واتیکان به آیت الله مکارم پاسخ داد. چرا چنین اتفاقی رخ داد؟ سبب آن واضح است. پاپ آیت الله مکارم را در عالم دیپلماسی هم تراز خود نمی داند و حق هم دارد. فردا ممکن است برخی دیگر از مراجع قم نیز احساس تکلیف کنند و به پاپ نامه بنویسند. اگر چنین شود، آنها نیز بی شک همین برخورد را تجربه خواهند کرد. شیخ الازهر اما اگر به پاپ نامه می نوشت، شخص پاپ به او پاسخ می داد. راز این رفتار، در سازمان یافتگی و انسجام کلیسای مسیحیان کاتولیک و همچنین در سازمان یافتگی و انسجام نهاد روحانیت اهل تسنن نهفته است.
نهاد روحانیت در میان کاتولیک ها و اهل سنت، سازمان یافته و منظم است. پاپ و شیخ الازهر، رهبر دینی مسیحیان کاتولیک و مسلمانان اهل سنت جهان هستند. رهبر دینی شیعیان جهان اما چه کسی است؟ نهاد روحانیت شیعه متأسفانه هچ سازمان یافتگی و انسجامی ندارد. از بیش از نیم قرن پیش امام موسی صدر و همفکران ایشان در حوزه علمیه ی قم، ضرورت ایجاد سازمان و انسجام را در نهاد روحانیت شیعه مطرح کردند. آنها می گفتند نهاد روحانیت شیعه باید سازمان پیدا کند و منسجم شود. می گفتند باید بر اساس نیازها و صلاحیت ها، تقسیم کار صورت گیرد. می گفتند حوزه های علمیه و شیوه های تحصیل و تدریس و تحقیق باید متناسب با نیازهای روز بر اساس برنامه و منظم باشد؛ می گفتند روحانیانی که در بلاد مستقر می شوند، باید متناسب با نیازهای مردم بر اساس برنامه و منظم باشد؛ می گفتند مبلغانی که برای تبلیغ می روند و بلکه کل امر تبلیغ، باید متناسب با اقتضائات روزگار بر اساس برنامه و منظم باشد؛ می گفتند مرجعیت شیعه نیز باید نظم و سیاق پیدا کند. امام صدر با منتهای صراحت خواهان وحدت مرجعیت شیعه بود و بر این امر اصرار فراوان داشت. ایشان وحدت مرجعیت شیعه را لازمه وحدت، عزت و اقتدار عالم تشیع و تفرقه ی کنونی در مرجعیت را آفتی بزرگ می دانست. ایشان معتقد بود که در میان مراجع متعدد شیعه که ظهور می کنند، یک نفر باید به عنوان مرجع اعلی انتخاب شود و تنها اوست که می تواند و باید، به عنوان رهبر دینی شیعیان جهان عمل کند و طرف گفتگوی جهانیان قرار گیرد.
این جانب با نویسنده محترم مقاله هم عقیده هستم که سازمان یافتگی و انسجام سازمان روحانیت شیعه بر کارآیی آن خواهد افزود. اما سوالی که مطرح است این که آیا واقعا پاپ فرانسیس رهبر تمامی مسیحیان عالم میباشد؟! آیا شیخ الازهر رهبر تمامی مسلمانان اهل سنت میباشد؟! یعنی به عنوان مثال آیا امروزه تمامی مسلمانان اهل سنت و بزرگوار افغانستان شیخ الازهر مصر را رهبر خود میدانند؟! اصلا چند درصد از مسلمانان اهل سنت دنیا شیخ الازهر را میشناسند و به وی اعتقاد دارند؟!
در عین حال تعدد مرجعیت شیعه از وابستگی آنها به حکومتها و قدرتهای سیاسی به شدت میکاهد و اجازه نمی دهد نهادی مانند الازهر یک سازمان تمام دولتی شود! البته که نقد و تحلیل حق نویسنده محترم میباشد اما ارائه اطلاعات غلط و یکجانبه نگری و سیاهنمایی سزاور ایشان نمیباشد.