نسبت ما با پیامبر رحمت
- انتشار: ۷ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 96307
ده ها بار از مدارا و مهربانی پیامبر رحمت نوشتم و گفتم و بیان کردم و هدف این شرح قصه هم عیان بود که تا همنفسان و همدردان من از اخلاق آن پادشه خوبان بیشتر بدانند و بیشتر بخوانند؛ برخی هم بشدت از ترویج اخلاق پیامبر دوری می گزینند تا جایی که گفته اند احادیث مثل «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» سند ندارد؛ در حال که والاترین و متقن ترین سندِ براخلاق عظیم آن حضرت اولا آیات قرآنی است «انک لعلی خلق عظیم» «فبما رحمت من الله لنت لهم…» که خدای سبحان اخلاق و رفتار نیک را برای پیامبر هدیه کرده است و او «رحمت جهانیان» خوانده است.
قدیما در مکان و محل که صدای دلنشین اذان از منارهای مسجد به گوش می رسید، در آن مکان همه احساس امنیت می کردند و از قطاع الطریق و سارق، ایمن بودند متاسفانه امروز، همان امت، قضیه را وارونه کرده اند هرکجا بیشتر اذان گفته می شود و بیشتر احکام عبادی اجرا می گردد، از در و دیوارش خشونت می بارد و کسی احساس امنیت نمی کند جز در ممالک اسلامی که زور حاکم است.
بنابراین ما در افت عظیم اخلاقی رسیده ایم و هر کسی به اسم امت پیامبر، خشونت ها روا داشته اند و بنام پیامبر، حدیث های جعل کرده اند تا حدی که دیگران را جرئت و جسارت داده اند تا با نگاه به اخلاق امت، شخص حضرت محمد امین (ص) به قضاوت های سخیفانه و غیر انسانی خودشان بگیرند. باری هم این پرسش را نوشتم که ما با بخت گمراه مان که آیین تقوا و اخلاق نمی دانیم و مدعی هستیم تابع محمدیم، امروز چه نسبت اخلاقی با پیامبر مان داریم؛ همان پیامبری که برای امت خودش توصیه کرده بود از نظر اخلاقی، چهل خانه در حدود اربعه خانه شما، همسایگان شما هستند به آنها همکاری و همیاری داشته باشید، اما ما با همسایه دیوار به دیوار مان که هیچ بلکه با همسایه دهلیز به دهلیزمان که در حیاط و حویلی مان قرار دارد، دشمنیم و رفتار انسانی نداریم… همان پیامبری که از همسایه ای که خاک و خاکستر به سر وصورت مبارک آن حضرت میریخت و پیامبر رحمت هیچ عکس العمل منفی نشان نمی داد تا جایی که در مریضی به عیادت همان همسایه اش تشریف برد؛ لیکن ما با کوچک ترین رد و بدل حرفی، از کوره در میرویم و کار را به دادگاه و پاسگاه می کشانیم… پیامبری که از بدترین آزار و اذیت ها را از قریش دید و مجبور به هجرت شد و سنگ باران شد و در شعب ابی طالب، سه سال تحریم اقتصادی را تحمل کرد اما لب به نفرین و دشنام و اهانت به آنها نگشود او می دانست که روزهای سخت می گذرد و آدمیان جاودان نیستند اما آن چه جاوید است اخلاق و فضیلت و رافت انسانی هست که تا فنای این دنیا و مافیها، در دل تاریخ ثبت و ضبط خواهد بود… همانی که در صلح حدیبیه، حاضر شد تا اسم «رسول الله» خط زده و از روی تعهدنامه پاک گردد اما صلح و امنیت در شهر مسلمانان حاکم گردد؛ او با یهودیان و غیر مسلمانان صلح هایی انجام داد و حتی غیر مسلمان را به نام امت خودش در سرزمین مسلمانان، پناه داد و مشروط به عمل به عهدنامه های صلح… اما در زمان حال، یک جماعت مسلمان، با مسلمان دیگر، نمی خواهند صلح کنند عاشق خونریزی هستند و بنام جهاد، زن و کوک و کهنسالان را به خاک و خون می کشانند. اگر امروز مان را پیامبر به بیند و مشاهده کند، قطعا به حال و روز ما گریه خواهد کرد، در وضعیت بسیار وخیم بداخلاقی وبی اخلاقی به سر می بریم و نه از مدارای محمدی خبری هست نه از تسامح دین حنیف او…
نسبت اخلاقی ما بیشتر شبیه رفتار دشمنان محمد ص است نه شخص محمد؛ این دشمنان پیامبر بودند که صلح نمی کردند، رفتار خشن داشتند و تعهدها می شکستند و قتال می کردند.
تا دیر نشده کمی بخود آییم و سر در جیب تفکر فرو بریم و نسبت سنجی کنیم ما دقیقا چه اخلاقی از پیامبرمان به ارث برده ایم…
علی ظفر یوسفی
نظرات(۰ دیدگاه)