مکتب عاشورایی و روشنفکران یزیدی!
- انتشار: ۱۰ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 93731
امروزه با روشنفکرانی سروکار داریم که حقیر از آنها تعبیری به روشنفکران یزیدی میکنم؛ زیرا این گونه روشنفکران در فضای جاهلانهی قومی و نژادی کشور و با نگاه کاملا یزیدی به تحلیل مکتب عاشورا و امام حسین(ع) میپردازند. برای اینکه نوشتارشان را علمی و محققانه جلوه بدهند، ادعا میکنند که ما تحولات کربلا را در یک بستر تاریخی و واقعی بررسی میکنیم نه در یک دنیای کاملا انتزاعی و آرمانی. در این راستا و برای فریب دادن مردم و دادن رنگ و بوی واقعی به نوشتارشان، از اختلافات گذشتهی بنیهاشم و بنیامیه سخن به میان میآورند و تا جریان کربلا و بعد از آن ادامه میدهند. هنگام پرداختن به مبارزات حضرات معصومین(ع) با جبههای باطل، به جای برجسته نمودن جبههای حق و باطل، عنوانهای بنیهاشم و بنیامیه را برجسته میکنند. از این طریق و با نگاه نژادی، تلاش مینمایند تا تمام مجاهدتهای پیشوایان راستین را به نزاع طائفهای و قبیلوی تقلیل بدهند و از محتوای ارزشی و انسانی، که نجات بخش است، خالی نمایند. طبق این نگرشهای نژادی و سخیف، معصومین(ع) نعوذ بالله نیز یک طرف نزاعهای نژاد پرستانه و همچون یزیدیانی تلقی میشوند که صرفا برای انتقام و سلطه پیدا نمودن بر قبائل دیگر کوشیدند و در مبارزاتشان هیچ هدف انسانیای فراتر از منافع نژادی و قبیلوی نداشتند.
اگر به چگونگی نگاه و عمق تحلیل اینها نگاه نماییم، در خواهیم یافت که کاملا همسو با سخنان و رویکرد مخالفین حضرات معصومین(ع) از جمله یزید لعنتالله علیه به قضایا میپردازند؛ زیرا کسانی که همواره سخن از قوم و نژاد به میان آورده اند، افراد جبهههای مخالف بودند نه پیشوایان راستین؛ نمونه آشکارش اعترافات خود یزید لعنتالله علیه در هنگام هتک حرمت امام حسین(ع) با زدن چوب به لب و دندان مبارک امام میباشد که صریحا میگوید بنیهاشم با ملک بازی نمودهاند و نه نزول وحی در کار است و نه خبری. در همانجا اعتراف میکند که ما انتقام کشته شدگان بدر و امثال آن را گرفتهام و الآن برابر شدیم. در همان هنگام آرزو میکند که کاش آنها یعنی متعصبان و جاهلان کشته شده در بدر میدیدند که چگونه انتقام گرفتم.
جالب این جاست که روشنفکران یزیدی برای دادن رنگ و بوی واقعیت به نوشتار و گفتارشان صرفا به گفتار مخالفین جبهههای حق، به عنوان اقعیتهای تاریخی بسنده، میکنند و از واقعیتهای که توسط پیشوایان راستین رقم خورده و بازگو شده است، کاملا پرهیز نموده حرفی به میان نمیآورند. به عنوان نمونه: در قضیهی کربلا تنها موضعگیریها و سخنان یزید لعنتالله علیه را، به عنوان واقعیتهای تاریخی، مورد استناد قرار میدهند؛ سخنانی که کاملا برخواسته از نگرش نژادی و قبیلوی و مطابق میل و خواست همین روشنفکران یزیدی است. اما از واقعیتهای طرف دیگر جریان کربلا چشم پوشی میکنند؛ واقعیتهایی که در موضعگیریها و خطبههای امام حسین(ع)، امام زین العابدین(ع) و زینب کبری(س) منعکس شده است. واقعیتهایی که فراتر از دائرههای تنگ نژادی و قبیلوی و کاملا الهی و انسانی است.
میتوان از این روشنفکران یزیدی پرسید:
آخر بیانصافان! شما سخنان نژاد پرستانه و قبیلوی یزید را میبینید و بر اساس آن تحلیل میکنید، اما چطور جملات امام حسین(ع) را در اولین فرمایشات ایشان نمیبینید؟ جملاتی که در آن امام خوبیها میفرماید: خشنودی خدا خشنودی ماست و در برابر تمام مصیبتهای پیش رو صبر میکنیم. جملاتی که در آن سخن از حق و رضایت حق است نه نژاد و قبیله.
آخر مدعیان روشنفکری! چرا به جملات امام حسین(ع) که بعد از رسیدن نامه عبیدالله به ایشان و بعد از اینکه عذاب الهی را برای عبیدالله ثابت دانسته فرمود، توجه نمیکنید؟ جملاتی که به عنوان یک سنت الهی این گونه برای همگان بیان شد: «لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند.» و در مورد علت ناکامی و رستگار نشدن این دسته از مردم میفرماید: «مَن طَلَبَ رِضَی الناسِ بِسَخَط اللهِ وَکَّلَهُ اللهُ إلی الناسِ؛ کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم، موجب خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را به مردم وا می گذارد.»
آی روشنفکرانی که همواره به نژاد و قوم میاندیشید! مگر امام نفرمود: حاکم باید طبق کتاب خدا حکومت و برای عدالت تلاش کند و متدین به دین الهی و تمام وجودش در مسیر حضرت حق باشد؟ مگر امام نفرمود که یزید و همراهانش اطاعت شیطان را لازم میدانند و اطاعت رحمن را ترک نموده اند؟ مگر امام نفرمود که اینها فساد را به اوج رسانده حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال نموده اند؟ مگر در ادامه امام نفرمود که من سزاوار ترین کسی هستم که برای تغییر مسیر شیطانی به مسیر انسانی باید اقدام نمایم؟
چه بلای سرتان آمده است که جنایت لشکریان عبیدالله و عمر سعد را دیدید اما نماز عارفانهای امام را در ظهر عاشورا درک نکردید؟
آخر وجدانتان را چه شده است که سخنان نژاد پرستانه یزید در هنگام هتک حرمت امام حسین(ه) را دیدید و طبق آن سخنان سخیف تحلیل میکنید ولی پاسخ خدایی و انسانی مبلغ کربلا زینب کبرای(س) را ندیدید؟!
در کجای خطبهها و موضعگیریهای امام حسین(ع)، امام زین العابدین(ع) و زینب کبری(س) جز ارزش مداری و حق محوری، سخن از نزاع نژادی و قبیلوی است؟ که شما بیمروتها به هر دو طرف قضیه با دید نژادی نگاه میکنید و جریان کربلا را کاملا به نزاع نژادی و قبیلوی تقلیل میدهید.
در کل شما را چه شده است که صرفا طرف شیطانی جریان کربلا را میبینید و واقعیت میپندارید و طبق آن تحلیل میکنید اما طرف الهی و انسانی جریان را نادیده میگیرید؟
خلاصه: روشنفکران امروزی ما تحلیلی یک جانبه و برخواسته از رویکرد یزیدی دارند نه رویکرد حسینی. روشنفکران یزیدی که خودشان در عمق تاریکی نژاد پرستی گرفتار اند. روشنفکرانی یزیدی که سخن گفتن از خدا، پیامبر(ص)، امام حسین(ع) و دین و دیانت را عرب پرستی، جهالت و برخلاف آزادی و کرامت انسانی میخوانند اما خودشان همواره و با تمام وجود رهبران نژادی و قومی را میپرستند و با این کارشان جامعه و مردم را در لجن زار نژادی، قومی و حزبی فروبرده اند.
یاحق
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)